بازگشت

معرفت همسر خانم كبوتر


علي بن ابوحمزه ي ثمالي حكايت نمايد:

روزي يكي از دوستان حضرت ابوالحسن امام موسي كاظم عليه السلام به ديدار آن حضرت آمد؛ و حضرتش را به ميهماني در منزل خود دعوت كرد.

امام عليه السلام دعوت دوست خود را پذيرفت و به همراه آن شخص حركت كرد تا به منزل او رسيد.

همين كه حضرت وارد منزل شد، ميزبان تختي را مهيا نمود و امام كاظم عليه السلام بر آن تخت جلوس فرمود.

چون صاحب منزل به دنبال آوردن غذا رفت، حضرت متوجه شد كه يك جفت كبوتر زير تخت درحال بازي و معاشقه با يكديگر مي باشند.

وقتي صاحب منزل با ظرف غذا نزد حضرت وارد شد، امام عليه السلام را در حال خنده و تبسم مشاهده كرد، از روي تعجب اظهار داشت: يا ابن رسول الله! اين خنده و تبسم براي چيست؟

حضرت فرمود: براي اين يك جفت كبوتري است، كه زير تخت



[ صفحه 36]



مشغول شوخي و بازي هستند، كبوتر نر به همسر خود مي گويد: اي انيس و مونس من، اي عروس زيباي من! قسم به خداوند يكتا! بر روي زمين موجودي محبوبتر و زيباتر از تو نزد من نيست؛ مگر اين شخصيتي كه روي تخت نشسته است.

صاحب منزل با تعجب عرضه داشت: آيا شما زبان حيوانات و سخن كبوتران را هم مي فهميد؟

امام عليه السلام فرمود: بلي، ما اهل بيت رسالت، سخن حيوانات و پرندگان را مي دانيم؛ و بلكه تمام علوم اولين و آخرين به ما داده شده است [1] .



[ صفحه 37]




پاورقي

[1] مختصر بصائر الدرجات: ص 114، بحار الأنوار: ج 41، ص 56، ح 65.