زنده شدن گاو
علي بن مغيره - كه يكي از راويان حديث و از اصحاب امام موسي كاظم عليه السلام مي باشد - حكايت كند:
روزي در مني و عرفات بوديم كه امام موسي كاظم عليه السلام در مسير راه به زني برخورد كرد، كه مشغول گريه و زاري بود؛ و نيز كودكان خردسالش در اطراف او گريان بودند.
امام كاظم عليه السلام به طور ناشناس نزديك رفت و علت گريه ي آنها را جويا شد؟
زن اظهار داشت: اي بنده ي خدا! من داراي فرزنداني خردسال هستم؛ و تنها سرمايه ي زندگي براي امرار معاش ما يك گاو بود كه ساعتي قبل مرد؛ به همين جهت، گريان هستم چون ديگر وسيله ي امرار معاش نداريم.
حضرت فرمود: دوست داري آن را زنده كنم؟
زن عرضه داشت: بلي.
پس حضرت كنار رفت و دو ركعت نماز خواند و دست خود را به سوي آسمان بالا برد و لبهاي مبارك خود را حركت داد
[ صفحه 38]
و زمزمه اي نمود، كه من نفهميدم چه دعائي را خواند.
پس از آن، امام عليه السلام از جاي برخاست و به سمت گاو مرده آمد و با پاي مبارك خود بر پهلوي گاو زد.
ناگهان گاو زنده گرديد و بلند شد و سرپا ايستاد،
همين كه زن چشمش به گاو افتاد - كه زنده شده است - سراسيمه كنان فرياد كشيد: اين شخص، عيسي به مريم است.
و چون امام كاظم عليه السلام داد و فرياد آن زن را شنيد، سريع حركت نمود و خود را در بين جمعيت پنهان كرد، تا كسي آن حضرت را نشناسد [1] .
[ صفحه 39]
پاورقي
[1] بصائر الدرجات: ج 6، ب 4، ص 74، اثبات الهداة: ج 4، ص 171، ح 1، بحار الأنوار: ج 48، ص 55، ح 62.