بازگشت

پرش نان و بلعيدن شير


علي بن يقطين - يكي از دوستان و اصحاب امام موسي كاظم عليه السلام كه وزير هارون الرشيد نيز بود - حكايت كند:

روزي هارون الرشيد بعضي از نزديكان خود و همچنين امام موسي كاظم عليه السلام را براي صرف طعام دعوت كرد؛ و يكي از افراد خود را دستور داد تا بر سر سفره كاري كند كه حضرت موسي كاظم عليه السلام شرمنده و خجل شود.

حضرت به همراه يكي از خادمان خود تشريف آورد و در جايگاه خود جلوس فرمود، پس از لحظاتي سفره پهن و غذاها چيده و آماده شد و حاضران مشغول خوردن غذا شدند.

و خادم حضرت نيز كنار حضرتش قرار گرفته بود، مشغول خوردن شد و چون مي خواست ناني بردارد با سحر و جادوئي كه شده بود، نان پرواز مي كرد و تمام حاضران مي خنديدند و در ضمن حضرت را مسخره مي كردند.

چون چند مرتبه اين كار تكرار شد، حضرت به عكس شيري كه



[ صفحه 42]



بر يكي از پرده ها بود خطاب نمود و اظهار داشت: اي شير خدا! دشمن خدا را بر گير.

ناگهان آن عكس تجسم يافت و شيري بزرگ و غضبناك گرديد، و سپس حمله اي نمود و آن شخص ساحر و جادوگر را بلعيد.

تمامي افراد در آن مجلس، با ديدن چنين صحنه اي هولناك، ترس و وحشت بيهوش گشته و روي زمين افتادند و شير به حالت اوليه خود برگشت.

پس از گذشت ساعتي كه حاضران بهوش آمدند، هارون الرشيد به حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام عرضه داشت: تو را سوگند مي دهم به حقي كه بر گردنت دارم، تقاضا نمائي كه شير آن مرد را بازگرداند.

حضرت فرمود: اگر عصاي پيغمبر خدا، حضرت موسي عليه السلام آنچه را كه در حضور فرعون بلعيد، بازگردانيد، اين شير هم آن شخص را باز مي گرداند [1] .



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] امالي شيخ صدوق: ص 148، بحارالأنوار: ج 48، ص 41، ح 1، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 95، ح 1.