امشب به راستي شبم از روز بهتر است

كاندر برابرم رخ فيروز دلبر است



در شب كسي نديده عيان گردد آفتاب

جز آفتاب من كه رخش مهر انور است



تنها نه بزم من زجمالش فروغ يافت

كز نور روي او همه عالم منور است



پرسيد عارفي كه بگو كيست يار تو

كز عشق او تو را دل پر غم در آذر است



گفتم به او نشين و بشنو كه يار من

نور خدا و مظهر حق، عين داور است



هم زاده ي نبي بود و بضعه ي بتول

سبط نبي، ولي خداوند اكبر است



سر علي، مقام جلي، نور منجلي

هفتم امام، حضرت موسي بن جعفر است



از آدم و مسيح به درگاه جود او

چشم اميدشان همه چون حلقه بر در است



آدم طفيل و اصل وجود تو زين سبب

معلوم شد كه علت غائي مؤخر است



شاها به غير صادر اول كه جد تو است

عالم تمام مشتق و ذات تو مصدر است





[ صفحه 15]





امروز روز شادي زهراي اطهر است

خرم دل رسول خدا، قلب حيدر است



روز ولادت است و نشاط است و خرمي

اين روز با نشاط به عمري برابر است



از دامن حميده بر آمد مهين مهي

كز نور او سراسر عالم منور است



مسرور و شاد، صادق آل علي نگر

ميلاد با سعادت موسي بن جعفر است [1] .



[ صفحه 16]