بازگشت

خبر از مرگ برادر جندب و اموال نزد همسرش


يكي از اصحاب و راويان حديث، به نام علي فرزند ابوحمزه ي ثمالي حكايت نمايد:

روزي در خدمت حضرت ابوالحسن، امام موسي كاظم عليه السلام نشسته بودم، كه شخصي از اهالي شهر ري، به نام جندب وارد شد و پس از سلام در گوشه اي روبروي حضرت نشست.

امام عليه السلام پس از جواب سلام و احوال پرسي فرمود: برادرت در چه وضعيتي است؟

جندب در پاسخ گفت: الحمدلله، در حال صحت و سلامتي بود و به شما سلام رسانيد.

حضرت اظهار نمود: خداوند به تو صبر عنايت كند، برادرت از دنيا رفته است.

عرض كردم: اي سرورم! من فداي شما گردم، سيزده روز پيش نامه ي برادرم به دستم رسيد؛ و او صحيح و سالم بود.

حضرت فرمود: بلي، مي دانم؛ لكن او دو روز بعد از فرستادن نامه فوت كرد و قبل از آن كه بميرد، به همسرش وصيت نمود و اموالي را



[ صفحه 93]



تحويل او داد كه هر وقت بازگشتي آن اموال را تحويل تو دهد.

پس مواظب باش، هنگامي كه به منزل خود بازگشتي، با زن برادرت با مهرباني و عطوفت برخورد كن؛ و نسبت به او اظهار علاقه نما، تا آن اموال را تحويل دهد.

فرزند ابوحمزه ي ثمالي گويد: بعد از گذشت دو سال كه جندب دو مرتبه به مدينه ي طيبه جهت عزيمت به مكه ي معظمه آمده بود، جريان غيب گوئي امام موسي بن جعفر عليهماالسلام را جويا شدم كه تا چه اندازه اي واقعيت و صحت داشت؟

در پاسخ اظهار داشت: سوگند به خدا! تمامي آنچه را كه مولا و سرورم، مطرح فرموده بود، صحت داشت و هيچ خلافي و نقصي در آن نبود [1] .



[ صفحه 94]




پاورقي

[1] عيون المعجزات: ص 101، س 1، بحار الأنوار: ج 48، ص 61، ح 76 - 79، از چند منبع ديگر.