بازگشت

هشام بن حكم


او دانشمندي برجسته، متكلمي بزرگ، و داراي بياني شيرين و رسا، و در فن مناظره فوق العاده زبردست بود؛ او در آن زمان كه فرقه هاي گوناگوني تولد يافته و هر يك مردم را به سوي خود مي كشاندند از حريم تشيع به ويژه ركن ركين آن يعني امامت به شايستگي دفاع كرد.

او در ابتدا از شاگردان امام صادق عليه السلام بود و در مكتب آن بزرگوار تكامل يافت و در زمان امام كاظم عليه السلام به اوج ترقي و شكوفايي رسيد و از خواص آن حضرت شمرده مي شد.

در آغاز جواني وارد مكتب هاي مختلف شده ولي هيچ كدام نتوانست روح ناآرامش را تسكين بخشد و پس از سير مكتب هاي گوناگون به وسيله ي عمويش با امام صادق عليه السلام آشنا شد.

با اين كه از آغازين روزهاي تولد اسلام بحث هاي مختلفي در جامعه ي اسلامي وجود داشت، اما در قرن دوم هجري اين امر تشديد پيدا كرد؛ چرا كه از يك سو دانشمندان مسلمان با فلسفه ي يونان و افكار دانشمندان بيگانه آشنا شدند و از سوي ديگر فرقه هاي گوناگون مذهبي در داخل جامعه ي اسلامي رشد و نمو يافت؛ آن چه به اين امر گسترش بيشتر مي بخشيد، آن بود كه خلفاي عباسي براي منحرف كردن ذهنيت مردم از امامان شيعه به اين امور بال و پر بسيار مي دادند.

هشام در اين زمينه ها از شمشير براي هارون برنده تر بود؛ وي طي مناظره اي ساختگي كه توسط وزير او به عمل آمده اميرمؤمنان را امام كاظم عليه السلام معرفي كرده بود؛ هارون كنيه اش را به دل گرفت؛بدين ترتيب هشام متواري گرديد و در اثر همان اضطراب و ترس، سخت بيمار شد و به لقاي معبودش شتافت.