بازگشت

دعاي آن حضرت براي دفع دشمنان


علي بن يقطين گويد: بالاي سر هارون الرشيد ايستاده بودم آنگاه كه امام كاظم - كه بر او درود باد- را فراخواند و بسيار بر او خشمگين بود، هنگامي كه امام داخل شد سخناني گفت، هارون رو به امام كرده وايشان را مورد احترام قرار دارد و به ايشان اجازه ي خروج داد.

به امام عرضه داشتم: اي پسر پيامبر خدا، خداوند مرا فداي شما نمايد، هنگامي كه بر هارون داخل شديد بسيار بر شما خشمگين بود شكي نداشتم كه دستور قتل شما را مي دهد اما خدا شما را از او نجات داد، زير زبانتان چه دعايي خوانديد؟ فرمود: دو دعا كردم، يكي خاص و ديگري عام، و خداوند شرش را از من دور ساخت، گفتم اي پسر پيامبر آنها چيست؟ فرمود:

دعاي خاص اين بود:

خدايا! تو دو جوان بني اسرائيل را به خاطر خوب بودن پدر و مادرشان حفظ كردي، مرا به خاطر نيكي پدرانم حفظ نما.

و دعاي عام اين بود:

خدايا! تو از هر شخصي كفايت كرده و كسي تو را كفايت نمي كند، به هر صورت كه مي خواهي و هرگونه كه مي خواهي مرا كفايت كن.

و خداوند شرش را از من كفايت فرمود.