بازگشت

دعاي آن حضرت در تعويذ براي رهايي از سحر


اسحاق صحاف از آن حضرت نقل كرده كه به او فرمود: اي صحاف، گفتم: آري اي پسر پيامبر خدا، فرمود: تو با سحر از خانواده ي خود بريده شده اي، گفتم: آري اي پسر پيامبر خدا سه سال است كه اين گونه ام و هر دوايي را مصرف كرده ام ولي نتيجه اي نگرفته ام.

فرمود: اي صحاف چرا به من نگفتي؟ گفتم: اي پسر پيامبر خدا سوگند به خدا اين امر از من پوشيده نبود كه راه گشايش هر امري به دست شماست اما حيا كردم، فرمود: واي بر تو چرا مرد مبتلا به سحر و جادو حيا كند، مي خواهم با اين دعا سحرت را بگشايم، بگو:

به نام خداوند بخشنده مهربان، اي ساحران شما را از فلاني پسر فلاني دور مي سازم، به خدايي كه به ابليس گفت «از بهشت مذموم و رانده شده خارج شو»، «از آن فرود آي شايسته نيست كه در آن تكبر نمايي، خراج شو كه تو از خوارشدگاني».

عملتان را باطل ساخته و به سويتان بازمي گردانم، و آن را نقض مي كنم به اذن خداي برتر و والا، بزرگ پاك، استوار داناي ديرينه، سحرتان بازگشت هم چنان كه كيد بد تنها شامل اهل آن مي گردد، هم چنان كه كيد ساحران باطل گرديد، آنگاه كه خداوند بزرگ به موسي - كه درود خدا بر او باد- فرمود: «عصايت را بينداز ناگهان آنچه انجام داده بودند را بلعيد و حق غالب و آنچه انجام داده بودند، باطل گرديد»، به اذن خدا ساحران فرعون را باطل گرداند.

اي ساحران عملتان را باطل و نقض مي كنم، به اذن خدايي كه اين آيه را نازل كرد: «و نباشيد همانند آنان كه خدا را فراموش كردند و خداوند آن را از خودشان غافل ساخت»، و به اذن كسي كه فرمود «و اگر نوشته اي را در كاغذي بر تو مي فرستاديم و با دست خودشان لمس مي كردند كافران مي گفتند آن سحر آشكاري است - و گفتند چرا بر او فرشته نازل نشده و اگر فرشته اي نازل مي شد امر محقق مي گرديد آنگاه اعتراض نمي كردند- و اگر او را فرشته مي كرديم آن را به صورت انسان مي فرستاديم و آنچه بر انسانها پوشانيده شده بر او مي پوشانديم»، و به اذن خدايي كه اين آيه را نازل فرمود: «از آن خوردند و عورتشان آشكار گرديد».

و شما حيران گرديد و از آنچه در آنيد به چيزي توجه نمي نموديد، و هرگز به چيزي بازنمي گشتيد، با ستايش الهي عملتان باطل و تلاشتان بي ارزش شد، و كيدتان سست گرديد، همراه شياطيني كه با شما هستند، چرا كه كيد شيطان ضعيف است.

به اذن الهي بر شما غالب شده، و كثرت شما را به جنود الهي فراري دادم، و نيرويتان را به نيروي الهي شكسته، و سوگندهاي الهي را بر شما مسلط ساختم، چشمانتان كور، و نيرويتان ناتوان، و اسبابتان منقطع و شيطان از شما بيزاري جويد.

به نام خدا كه نازل فرمود: «همانند شيطان آنگاه كه به انسان گفت كافر باش، هنگامي كه كافر شد گفت از تو بيزارم من از پروردگار جهانيان مي ترسم - و عاقبت آن دو در آتش بوده در آن جاودانه اند و اين سزاي ستمكاران است». و نازل كرد: «هنگامي كه رهبران از پيروان خود بيزاري جستند و عذاب را مشاهده نمودند و اسباب و وسايل عادي از آنان قطع شد - و گروندگان گفتند اگر بازگشتي براي ما بود از آنان بيزاري مي جستيم هم چنان كه از ما بيزاري جستند اين گونه خداوند اعمالشان را حسرت آميز به ايشان نشان مي دهد و آنان از آتش خارج نمي گردند».

و به اذن خدايي كه «معبودي جز او نيست، زنده و پابرجاست، خواب و چرت او را فرانگيرد، چه كسي نزد او شفاعت نمايد جز آنكه از او اجازه گرفته،آنچه پيشاپيش ايشان و پشت سر آنان است را مي داند، و به چيزي از علوم او احاطه ندارند جز آنچه بخواهد، قدرت او تمامي آسمانها و زمين را فراگرفته و حفظ آنها او را به رنج مي اندازد، و او برتر و بزرگ است».

«به درستي كه معبود شما واحد است - پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در بين آنهاست و پروردگار مشرقهاي زمين - ما آسمان دنيا را به ستارگان زينت داديم - تا از هر شيطان رانده شده آن را حفظ نماييم- از ملأ اعلي چيزي را نمي شنوند و از هر طرف مورد حمله قرار مي گيرند- براي طرد شدن و براي آنان عذاب دردناك است- مگر آن كه بگريزد كه به دنبالش شهابي سوزان او را دنبال مي كند».

«به درستي كه در خلقت آسمانها و زمين و گردش شب و روز نشانه هايي براي صاحبان انديشه است».

«و آنچه خداوند از آب بر زمين فرود آورده و زمين را پس از مرگ زنده كرد و در آن جنبندگان را پراكنده و بادها را بر گردش درآورده و ابري كه بين آسمان و زمين مسخر گرديده همه نشانه هايي براي عاقلان مي باشند».

«به درستي كه پروردگار شما كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز خلق كرد آنگاه بر عرش استقرار يافت، شب را در روز فروبرده و در پي هم مي آيند و خورشيد و ماه و ستارگان مسخر فرمان اويند، آگاه باشيد كه عالم خلق و امر از آن اوست گرامي است خداوند كه پروردگار جهانيان است».

«او خدايي است كه معبودي جز او نيست داناي غيب و آشكار است - تا آخر سوره».

هر كه از جن و انس يا غير آنان بعد از اين تعويذ قصد بدي به فلاني پسر فلاني دارد خداوند او را از متصفين به اين آيات قرار مي دهد، «آنان كساني هستند كه ضلالت را خريده اند- سه آيه».

خداوند او را از كساني قرار دهد كه در حقشان فرموده: «و مثل كافران مانند مثل كسي است كه فرياد مي زند به چيزي كه آن را نمي شنود جز فريادش را، كر و لال و كورند و نمي انديشند».

خداوند او را از كساني قرار دهد كه در حقشان فرموده: «و هر كه به خدا شركت ورزد گويا از آسمان بر زمين سقوط كرده - تا آخر آيه».

خداوند او را از كساني قرار دهد كه در حقشان فرموده: «مثال آنچه در اين زندگي دنيا انفاق مي كنيد - تا آخر آيه».

خداوند او را از كساني قرار دهد كه در حقشان فرموده: «همانند سنگ صافي كه بر روي آن خاك باشد - تا آخر آيه».

خداوند او را از كساني قرار دهد كه در حقشان فرموده: «و مثال كلمه زشت همانند درخت - چهار آيه ديگر».

خداوند او را از كساني قرار دهد كه در حقشان فرموده: «و آنان كه كافر شدند اعمالشان - تا آنجا كه مي فرمايد: - پس براي او نوري نيست».

خدايا! به صداقت و علم و نيكي مثالهايت، و به حق محمد و خاندانش از تو مي خواهم كه هر كه به فلاني قصد بدي نمود، كيدش را به خودش بازگرداني، و چهره اش را بر زمين زني، و او را از سر در گودال فرواندازي، به درستي كه تو بر هر كاري قادري، و آن بر تو آسان است، و اين امر براي خدا مشكل نمي باشد، معبودي جز خدا نيست و محمد پيامبر اوست، درود و سلام و رحمت و بركات الهي بر او و بر خاندان او باد.

آنگاه آن را بر خاك قبر خوانده و مهر مي نهي و بر كسي كه گرفتار شده آويزان مي كني، و مي خواني:

او خدايي است كه پيامبرش را به هدايت و دين حق فرستاد تا بر تمامي اديان غالب گردد اگر چه كافران را ناخوش آيد، و خداوند براي گواهي كافي است و آنچه انجام دادند باطل گرديد، و در آنجا مغلوب شدند و خوار و ذليل بازگشتند.