بازگشت

آيا ابوطالب امام براي پيامبر بود؟


درست بن ابي منصور گويد: از حضرت موسي بن جعفر عليه السلام پرسيدم كه: آيا ابوطالب بر پيغمبر صلي الله عليه و آله حجت بود؟

فرمود:

لا و لكنه كان مستودعا للوصايا فدفعها اليه.



[ صفحه 32]



«نه، بلكه وصاياي (پيغمبران) نزد او به امانت بود و او تحويل پيغمبر داد».

راوي گويد: من گفتم: وصايا را به او داد، چون كه بر او حجت بود؟

فرمود:

لو كان محجوجا به ما دفع اليه الوصية.

«اگر بر او حجت مي بود، وصيت را تحويل او نمي داد».

عرض كردم: پس حال ابوطالب (از نظر عقيده) چگونه بود؟ فرمود:

أقر بالنبي و بما جاء به و دفع إليه الوصايا و مات من يومه.

«او به پيغمبر و آنچه آورده بود، اقرار كرد، و وصايا را به او تحويل داد و همان روز درگذشت». [1] .

شرح: علامه مجلسي رحمه الله پنج توجيه براي اين روايت ذكر مي كند، ولي آنچه را خودش انتخاب مي كند اين است كه: درست بن ابي منصور پرسيد كه: آيا ابوطالب حجت و امام بر پيغمبر بود؟ حضرت پاسخ داد نه، زيرا اگر اشتباه تو از اين جهت است كه شنيده ئي ابوطالب به پيغمبر وصيت كرد، مقصود اينست كه وصايا و امانت هاي پيغمبران سابق نزد او بود و او به پيغمبر تحويل داد، و ابوطالب در اينجا يك امانت



[ صفحه 33]



نگهدار بيش نبود نه آنكه خودش حجت و امامي باشد و پيغمبر را وصي و جانشين خود كرده باشد، سائل معني سخن امام را نفهميد و دوباره پرسيد: مگر دادن وصايا به پيغمبر صلي الله عليه و اله معنيش اين نيست كه او حجت بر پيغمبر است؟

حضرت جواب داد: چنين نيست، بلكه اين عمل ابوطالب با عقيده تو مخالفت و منافات دارد و مقصود از اقرار ابوطالب در روز مرگش اقرار ظاهري او بود كه ديگران هم آگاه باشند (و گرنه او از اول به پيغمبر صلي الله عليه و آله ايمان آورده بود، نهايت اينكه به واسطه ي تقيه و دستور خود پيغمبر صلي الله عليه و آله ايمانش را اظهار و آشكار نمي كرد.)



[ صفحه 34]




پاورقي

[1] ر.ك: الكافي 1: 445 ح 18؛ إكمال الدين: 665؛ بحار17: 139 ح 24.