بازگشت

سرنوشت قوم عاد


علي بن يقطين گويد: منصور دوانيقي خليفه ي عباسي به يقطين دستور حفر چاهي در قصر عبادي داد، و او پيوسته مشغول حفر اين چاه بود تا منصور مرد ولي به آبي نرسيد، پس خبر به مهدي عباسي (خليفه ي ديگر عباسي) رسيد و او نيز دستور داد: تا ابد آن چاه را حفر كنيد تا به آب رسيد هر چند تمام بيت المال را صرف آن كنم!

راوي گويد: يقطين برادرش أبوموسي را مأمور حفر چاه نمود، او نيز مدام چاه را حفر نمود تا اينكه يك سوراخي در لايه هاي پاييني زمين كندند كه از داخل آن بويي به مشام مي رسيد، آنان را هول برداشته و أبوموسي را خبردار نمودند.

او گفت: مرا به پايين بريد، او را به پايين كشاندند و دهنه ي چاه چهل ذراع در چهل ذراع بود، پس در محمل نشست و



[ صفحه 63]



پايين كشيده شد، وقتي در عمق چاه قرار گرفت او را ترس گرفت و انعكاس صداي باد را در پايين آن شنيد، پس دستور داد تا آن سوراخ را كندند تا به اندازه يك درب بزرگ شد، سپس دو نفر در محمل نشسته و پايين رفتند، و به آن دو گفت: خبري از آنجا برايم بياوريد تا بدانم آن چيست؟

راوي گويد: آن دو سرازير شده و مدت زماني مكث كردند، سپس طناب را تكان داده و بالا كشيده شدند، أبوموسي به آن دو گفت: چه ديديد؟

گفتند: امر بزرگي! مردان و زنان و خانه ها و ظروف و جنس و متاع بسيار، همه به سنگ مسخ شده بودند، اما مردان و زنان لباس ها بر تن داشتند، ولي در حالت نشسته و خوابيده و تكيه داده، و وقتي به آن ها دست زديم، لباس هاشان مانند گرد پراكنده شد، و در آنجا منازلي برپا بود!

با شنيدن اين مطالب أبوموسي مطلب را به مهدي عباسي مكتوب نمود و مهدي نيز با ارسال نامه اي به مدينه از امام موسي بن جعفر عليه السلام خواست تا نزد او رود.

امام عليه السلام با شنيدن ماجرا به شدت گريست و فرمود:

يا أميرالمؤمنين هؤلاء بقية قوم عاد غضب الله عليهم فساخت بهم منازلهم هؤلاء أصحاب الأحقاف.

«اي أميرالمؤمنين، آنان الباقي قوم عاد مي باشند، خداوند بر ايشان غضب نمود و زمين همه را بلعيد، آنان أصحاب أحقاف اند».



[ صفحه 64]



راوي گويد: مهدي گفت: اي أبوالحسن! أحقاف چيست؟ فرمود:

«الرمل؛ رمل و ريگ» [1] [2] .



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] احقاف همان ريگستان يا شن هاي روان است، برخي معتقدند كه نقشه جزيزة العرب نشان مي دهد كه احقاف در جنوب آن جزيره مي باشد و در روزگار گذشته مسكن قوم عاد بوده كه حضرت هود بر آنان مبعوث شد، و با مراجعه به حالات هود در قرآن، خواهيم ديد كه در آن روزگار احقاف سرزميني آباد و پر حاصل بوده و اكنون جز بيابان خشك و غير مسكون نيست.

و در محل دقيق آن اختلاف مي باشد، كه در بحار ج 11 ص 356 موارد آن ذكر شده است.

[2] ر. ك: الاحتجاج 2: 160؛ بحار11: 356 ح 13؛ قصص الانبياء جزائري: 100.