بازگشت

خبر از آينده


محمد بن اسماعيل از محمد بن فضل روايت كرده كه گفت: ميان اصحاب ما درباره ي مسح پاها در وضوء اختلاف شد كه آيا آن را از انگشتان تا به بلندي مفصل بايد كشيد يا به عكس؟

پس علي بن يقطين نامه به حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نوشت كه: قربانت گردم اصحاب ما درباره ي مسح پاها اختلاف كرده اند، اگر صلاح بدانيد به خط شريف خود تكليف مرا در كيفيت وضوء ساختن مرقوم فرمائيد تا ان شاء الله تعالي بر طبق آن رفتار كنم؟

حضرت در پاسخ نامه اش مرقوم فرمود:

فهمت ما ذكرت من الاختلاف في الوضوء و الذي آمرك به في ذلك أن تمضمض ثلاثا و تستنشق ثلاثا و تغسل وجهك ثلاثا و تخلل شعر لحيتك و تغسل يدك إلي المرفقين ثلاثا



[ صفحه 132]



و تمسح رأسك كله و تمسح ظاهر أذنيك و باطنهما و تغسل رجليك إلي الكعبين ثلاثا و لا تخالف ذلك إلي غيره.

«آنچه درباره ي اختلاف در وضوء نوشته بودي فهميدم، و آنچه من به تو دستور دهم در اين باره اين است كه (ابتداء) سه بار آب در دهان بگرداني و سه بار آب در بيني كشي، و سه بار روي خود را بشوئي و آب را به لابلاي موهاي صورت برساني، و دستان خود را از سر انگشتان تا مرفق بشوئي، و همه سر را مسح كني و رو و توي گوشهايت دست بكشي و پاهاي خود را تا بلندي مفصل سه بار بشوئي، و بجز آنچه نوشتم به كيفيت ديگري وضوء را انجام ندهي، و از اين دستور تخلف نكني!».

چون نامه به علي بن يقطين رسيد، از آنچه آن حضرت مرقوم فرموده بود و همه شيعه در باب وضوء بر خلاف آن گويند در شگفت شد ولي با خود گفت: مولا و آقاي من داناتر است به آنچه دستور داده و من نيز فرمانبردار اويم، و هم چنان كه حضرت دستور فرموده بود وضوء مي ساخت و با همه شيعه به خاطر امتثال دستور آن بزرگوار در اين باره مخالفت مي كرد، تا اينكه پيش هارون از علي بن يقطين سعايت و بدگوئي كردند، و به او گفتند: او مردي است به مذهب



[ صفحه 133]



رافضيان [1] و با تو مخالف است، هارون به برخي از نزديكان خود گفت: درباره ي علي بن يقطين نزد من زياد حرف مي زنند، و او را متهم به مخالفت با ما و ميل به سوي مذهب رافضيان كرده اند، و من در انجام خدمتش نسبت به خود تقصير و كوتاهي نديده ام و بارها او را آزمايش كرده و نشانه از اين تهمت ها كه به او زنند در او نديده ام، و مي خواهم به وسيله اي سر از كار او در آوردم به طوري كه خود او هم نفهمد كه مجبور شود از من پرهيز كرده تقيه نمايد.

به او گفتند: اي اميرالمؤمنين! رافضيان در مسأله وضوء با سنيان اختلاف دارند و اينان به سبكي وضوء مي گيرند و پاها را نمي شويند، پس چنانچه نفهمد از كيفيت وضوء گرفتنش او را آزمايش كن.

هارون گفت: آري اين راهي است كه از اين راه مذهب او آشكار شود، سپس چندي او را به حال خود واگذاشت، آنگاه او را به كاري در خانه ي خود واداشت تا اينكه هنگام نماز شد، و علي بن يقطين معمولا در اطاقي خلوت براي وضوء و نماز مي رفت، پس هارون وقت نماز پشت ديواري ايستاد به طوري كه علي بن يقطين را مي ديد ولي علي بن يقطين او را نمي ديد، پس آب براي وضوء خواست، و سه بار آب در دهان



[ صفحه 134]



گردانده و سه بار در بيني كشيد، و سه بار روي خود را شسته و لابلاي موهاي صورت را آب رسانده، و از سر انگشتان تا مرفق را سه بار شست و همه سرش را مسح كرد و گوش ها را دست كشيد و پاهاي خود را سه بار شست و هارون در تمام اين احوال او را نگاه مي كرد، و چون ديد كه علي بن يقطين چنين كرد خودداري نتوانست و آمد خود را به علي بن يقطين نشان داده و آواز داد: اي علي بن يقطين! دروغ گويد هر كس كه بپندارد تو رافضي هستي، و از آن پس وضع او در پيش هارون نيكو شد، و پس از اين جريان بدون سابقه (نامه نگاري از طرف علي بن يقطين) نامه از حضرت موسي بن جعفر عليه السلام به او رسيد كه:

يا علي بن يقطين توضأ كما أمر الله اغسل وجهك مرة فريضة و أخري إسباغا و اغسل يديك من المرفقين كذلك و امسح بمقدم رأسك و ظاهر قدميك من فضل نداوة وضوئك فقد زال ما كان يخاف عليك و السلام.

«اي علي بن يقطين! از اين ساعت به بعد چنانچه خداوند دستور فرموده وضوء بگير، روي خود را براي وجوب يك بار بشوي و بار ديگر براي شاداب شدن بشوي و دست هاي خود را دو بار همچنان از مرفق بشوي، و پيش سر را با روي دو پا با زيادي



[ صفحه 135]



آب وضوء مسح كن، زيرا آنچه بر تو ترسيده مي شد از بين رفت، والسلام». [2] .


پاورقي

[1] رفض در لغت به معناي ترك و رها كردن است. و چون شيعيان پيروي از ابوبكر و عمر را رها كردند و علي عليه السلام را مقدم بر خلفا داشتند به آن ها رافضي گويند. (جهت اطلاع بيشتر در مورد رافضي ر. ك: درسنامه ي رجال مقارن، اثر گرانقدر استاد بزرگوار شيخ نجم الدين طبسي حفظه الله).

[2] ر. ك: الارشاد 2: 228؛ وسائل الشيعه 1: 445 ح 74؛ الثاقب في المناقب: 453.