بازگشت

سايه بان براي شخص محرم


در روايت است كه: ميان أبويوسف قاضي و امام كاظم عليه السلام در حضور مهدي عباسي سؤالاتي مطرح شد، و آن حضرت از أبويوسف پرسشي فرمود كه از جوابش درماند و نتوانست چيزي بگويد، پس به آن حضرت گفت: من قصد دارم از شما پرسشي كنم، فرمود: بيان كن.

پرسيد: استفاده از سايه بان براي محرم چه حكمي دارد؟

فرمود: «لا يصلح؛ جايز نيست».

گفت: اگر چادر بزنند و داخل آن بشوند چطور؟

فرمود: «عيبي ندارد».

أبويوسف گفت: آن دو با هم چه فرقي دارند؟

راوي گويد: حضرت كاظم عليه السلام فرمود:

ما تقول في الطامث تقضي الصلاة؟

«آيا زن حائض نمازش را بايد قضا كند؟».

گفت: نه. فرمود: «تقضي الصوم؟؛ روزه را چطور؟».

گفت: آري بايد قضايش را به جاي آورد.

فرمود: براي چه؟

گفت: حكم خدا اين چنين است.

حضرت فرمود: «و كذلك هذا؛ آن هم اين گونه است!». [1] .

در حقيقت حضرت عليه السلام با استدلال خود به او نشان دادند كه احكام الهي قابل قياس نيست.



[ صفحه 228]



عبدالله بن مغيره نيز گويد: به امام كاظم عليه السلام عرض كردم: در حالي كه محرم هستم مي توانم بر سر خود سايبان قرار بدهم؟

حضرت فرمودند: خير.

عرض كردم: مي توانم از سايبان استفاده كنم و كفاره را هم بدهم؟

حضرت فرمودند: خير.

عرض كردم: اگر بيمار شوم چطور؟ حضرت فرمودند:

ظلل و كفر ثم قال أما علمت أن رسول الله صلي الله عليه و اله قال: ما من حاج يضحي ملبيا حتي تغيب الشمس إلا غابت ذنوبه معها.

«در اين صورت كفاره بده و از سايبان استفاده كن، سپس حضرت فرمودند: مگر نمي داني رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمودند: هيچ حاجي نيست كه ظهر كند در حالي كه تلبيه بگويد تا آفتاب غروب كند مگر آنكه گناهانش نيز با غايب شدن آفتاب غايب مي شوند». [2] .

احمد بن عيسي كلابي نيز گويد: به امام كاظم عليه السلام عرض كردم: علي بن شهاب از درد سر مي نالد و اينك كه مي خواهد احرام ببندد، سرما شديد است، تكليف او چيست؟



[ صفحه 229]



امام فرمود:

إن كان كما زعم فليظلل و أما أنت فاضح لمن أحرمت له.

«اگر راست گفته باشد، مي تواند سايه بان بزند. اما تو در برابر آن خدائي كه احرام بسته اي، خودت را آفتابي كن». [3] .


پاورقي

[1] ر. ك: الاحتجاج 2: 168؛ المناقب 3: 429؛ روضة الواعظين: 216.

[2] ر. ك: الفقيه 2: 353 ح 2673؛ علل الشرايع 2: 452؛ وسائل الشيعه، ح 16955.

[3] ر. ك: الكافي 4: 351 ح 7؛ جامع المدارك 2: 412؛ فقه الصادق عليه السلام 11: 29.