بازگشت

پرسش هاي علي بن جعفر


علي بن جعفر بن محمد گويد: از برادر خود موسي بن جعفر عليه السلام پرسيدم: از كسي كه جنس را نسيه مي دهد آيا مي تواند ضامني بگيرد؟

فرمود: «نعم؛ آري».

پرسيدم: از كسي كه پيش خريد مي كند خرما را قبل از اينكه شكوفه خرما بريزد و خرماي ريزه ديده شود، آيا حلال است؟ فرمود:

لا يصلح السلم في النخل.

«در خرما پيش خريد صحيح نيست».

پرسيدم: معامله ي نخل و خرما را؟ فرمود:

إذا كان زهوا و استبان البسر من الشيص حل شراؤه و بيعه.



[ صفحه 249]



«وقتي تازه خرما رنگ انداخته و خرماي آن ديده مي شود و تميز داده مي شود از خرماي نبسته خريد و فروش آن جايز است».

پرسيدم: پيش فروش گندم صحيح است؟ فرمود:

إذا اشتري منك كذا و كذا فلا بأس.

«اگر از تو مقدار معيني را بخرد صحيح است».

پرسيدم از پيش فروش در خرما؟ فرمود:

لا يصلح و إن اشتري منك هذا النخل فلا بأس أي كيلا مسمي بعينه.

«صحيح نيست اما اگر بخرد از تو اين خرماي معيني را اشكالي ندارد، يعني يك اندازه ي معين».

پرسيدم: از دو نفر كه شريكند در معامله سلف و سلم [1] ، آيا مي توانند قبل از گرفتن جنس سهم خود را تقسيم كنند؟

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: اگر حيواني را به حيوان ديگر نسيه بدهند با افزايش مقداري پول كه پول را نقدا بپردازد و حيوان را بعد بدهد آيا صحيح است؟ فرمود:



[ صفحه 250]



إذا تراضيا فلا بأس.

«اگر هر دو راضي باشند اشكالي ندارد».

پرسيدم: اگر كسي برده ي خود را مكاتبه نمايد (يعني در آزادي او قراردادي بنويسد) كه يك پسرك غلام به او بدهد و ضمانت مي دهد در چنين موقعي آيا صحيح است؟

فرمود:

إذا سمي خماسيا أو رباعيا أو غيره فلا بأس.

«اگر معين شود پسر بچه پنج ساله باشد يا چهار ساله يا سن ديگري اشكال ندارد».

پرسيدم: شخص كنيزي مي خرد و با او همبستر مي شود مي تواند او را با ربح و سود بفروشد؟ فرمود:

«لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي مقداري از ديگري گندم طلب دارد مي تواند به همان مقدار جو بگيرد؟ فرمود:

إذا رضيا فلا بأس.

«اگر راضي باشند هر دو اشكالي ندارد؟».

پرسيدم: شخصي از كسي مقداري خرما يا جو يا گندم طلب دارد مي تواند قيمت آن را دريافت كند؟ فرمود:

إذا قومه دراهم فسد لأن الأصل الذي اشتراه دراهم فلا يصلح دراهم بدراهم.



[ صفحه 251]



«وقتي آن را قيمت نمايد به درهم درست نيست، چون اصل معامله پول بوده و معاوضه پول به پول درست نيست».

پرسيدم: شخصي مقداري طعام خريده مي تواند آن را به ديگري واگذارد قبل از گرفتن آن طعام؟ فرمود:

إذا لم يربح عليه شي ء فلا بأس و إن ربح فلا يصلح حتي يقبضه.

«اگر از آن ديگري سود نگيرد اشكال ندارد، اما اگر سود گرفت درست نيست مگر بعد از تحويل گرفتن طعام (آرد گندم)».

پرسيدم: شخصي آرد گندم مي خرد مي تواند آن را قبل از تحويل بفروشد؟ فرمود:

إذا ربح لم يصلح حتي يقبض و إن كان يوليه فلا بأس.

«اگر سود بگيرد نمي تواند مگر بعد از تحويل، اما اگر واگذار نمايد اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي روغن مي خرد بعد زياد مي شود مي تواند به جاي آن يك رطل يا دو رطل روغن زيتون بگيرد؟ فرمود:

إذا اختلفا و تراضيا فليأخذ ما أحب فلا بأس.

«در صورتي كه دو نوع باشد و راضي شوند هر چه مايل است مي تواند بگيرد».



[ صفحه 252]



پرسيدم: شخصي زمين يا يك كشتي را اجاره مي كند به دو درهم بعد نصف آن را به يك درهم و نيم به اجاره مي دهد و خود در بقيه سكونت مي كند اين كار صحيح است؟

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

از مردي پرسيدم كه داراي گوسفند است پوست گوسفندهاي مرده را هم نگه داشته مخلوط شده است با پوست هاي تذكيه شده، نمي داند كدام حلال است آيا مي تواند اين ها را بفروشد؟ فرمود:

يبيعه ممن يستحل بيع الميتة منه و يأكل ثمنه و لا بأس.

«مي فروشد به كسي كه پوست مرده را حلال مي داند و پولش را استفاده مي نمايد، اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي خانه اي را به ده درهم اجاره مي كند خياط يا صنعت گر ديگري مي آيد و مي گويد من اينجا كار مي كنم مال الاجاره بين من و تو تقسيم شود و هر چه سود بردم با هم شريك باشيم بعد بيشتر از اجاره خانه سود ببرد، آيا چنين معامله اي صحيح است؟

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي به ديگري مي گويد به تو ده درهم مي دهم تا به من صنعت خود را بياموزي و شريك من باشي، آيا چنين كاري صحيح است؟ فرمود:



[ صفحه 253]



إذا رضي فلا بأس به.

«وقتي راضي باشد، اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي به ديگري صد درهم مي دهد كه كار كند با آن به شرط اينكه پنج درهم يا بيشتر و يا كمتر به او بدهد، آيا چنين كاري حلال است؟ فرمود:

لا هذا الربا محضا.

«نه اين رباي محض است».

پرسيدم: شخصي به بنده اش ده درهم مي دهد كه هر ماه به او ده درهم بپردازد، آيا اين كار حلال است؟ فرمود:

«لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي متاعي را مي فروشد و شرط مي كند كه نصف آن متعلق به خود او باشد، بعد با سود مي فروشد، آيا اين كار صحيح است؟ فرمود:

«لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي خانه اي را اجاره مي كند به يك مبلغ معين و شرط مي كند كه بعد خانه را گل كاري و درب هايش را اصلاح نمايد، آيا حلال است؟ فرمود:

«لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي چيزي را مي خرد به مدت معين، مدت فرا مي رسد و جنس نزد فروشنده است. خريدار مي آيد و



[ صفحه 254]



مي گويد چيزي كه از تو خريده ام خودت بخر و اين مبلغ هم كم كن، من از خودم تاوان آن را مي دهم آيا حلال است؟ فرمود:

إذا رضيا فلا بأس.

«وقتي راضي باشند اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي ده درهم از ديگري طلبكار است، بدهكار مي گويد يك پيراهن از من بخر و آن را بفروش هر چه كمتر فروختي من از خودم مي دهم آيا صحيح است؟

فرمود:

إذا تراضيا فلا بأس.

«اگر هر دو راضي باشند صحيح است».

پرسيدم: شخصي جامه اي خريده به ده درهم تا مدت معيني بعد همان جامه را مي فروشد به پنج درهم نقد؟ فرمود:

إذا لم يشترط و رضيا فلا بأس.

«اگر شرط نكرده باشد و راضي باشند اشكالي ندارد».

سؤال كردم: از مردي كه صدقه بدهد به يكي از فرزندانش بعد بخواهد ديگري را در آن صدقه اي كه به فرزندش داده شريك كند صحيح است؟ فرمود:

يصنع الوالد بمال ولده ما شاء و الهبة من الوالد بمنزلة الصدقة لغيره. ]في نسخة: و الهبة من الوالد بمنزلة الصدقة من غيره[.



[ صفحه 255]



«پدر در مال فرزند خود هر چه بخواهد مي كند. بخشش پدر به فرزند مانند صدقه است به ديگري (در نسخه ديگري بخشش پدر به فرزند شبيه صدقه ديگري است به او)».

پرسيدم: دو نفر نصراني يكي به ديگري خوك يا شراب مي فروشد تا مدت معيني قبل از پرداخت پول هر دو مسلمان مي شوند آيا بعد از مسلمان شدن مي توانند پول آن را بگيرند؟ فرمود:

إنما له الثمن فلا بأس بأخذه.

«پول متعلق به اوست، مي تواند بگيرد».

پرسيدم: از برده اي كه قرارداد آزاد شدن دارد (مكاتب) و بين چند نفر مشترك است، بعضي از آن ها سهم خود را آزاد مي كنند ولي بعد مكاتب عاجز مي شود از انجام قرارداد چه بايد كرد؟

فرمود:

عتق بما عتق منه و يستسعي فيما بقي.

«آزاد مي شود به واسطه همان مقداري كه آزاد شده و بايد به كار وادارش كرد براي پرداخت حق بقيه».

پرسيدم: مركب سواري كه مال شخصي است مي ميرد آيا مي تواند پوستش را بفروشد و دباغي كند و بپوشد؟ فرمود:



[ صفحه 256]



لا و إن لبسها فلا يصلي فيها.

«نه، اگر پوشيد نماز در آن نخواند».

پرسيدم: شخصي غلام خود را مكاتبه مي كند، بعد از قرارداد غلام مي گويد به من مقداري از قراردادم را ببخش و بقيه را زودتر بگير از براي تو است مكانم آيا حلال است؟

فرمود:

إذا كانت هبة فلا بأس و إن قال حط عني و أعجل لك فلا يصلح.

«اگر به صورت هبه و بخشش باشد اشكال ندارد اما اگر بگويد كم كن تا زودتر بدهم صحيح نيست».

پرسيدم: از برده اي كه نصف قرارداد مكاتبه خود را پرداخته يا مقداري از آن بعد مي ميرد و فرزند و مال زيادي مي گذارد چه بايد كرد؟ فرمود:

إذا أدي النصف عتق و يؤدي مكاتبته من ماله و ميراثه لولده.

«اگر نصف را پرداخته باشد، آزاد مي شود و بقيه آن را از مالش مي پردازند و ارث او متعلق به فرزندش هست».

پرسيدم: از فروش مالي كه به وسيله ي عتق به ارث به كسي رسيده؟

فرمود: «نه».



[ صفحه 257]



سؤال كردم: شخصي زميني را در اختيار ديگري مي گذارد كه آبادش كند ولي آب آن را به مبلغ معين به اجاره مي دهد.

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي ربا خورد اما عقيده اش اين بود كه حلال است. فرمود:

لا يضره حتي يصيبه متعمدا فهو ربا.

«اشكالي ندارد مگر اين كار را عمدا بكند كه ربا است».

پرسيدم: از شخصي كه نصف غلام خود را آزاد كرده با اينكه غلام صحيح است چه بايد بكند؟

فرمود:

يعتق النصف و يسعي في النصف الآخر يقوم قيمة عدل.

«نصف ديگر آزاد مي شود و بايد كار كند و به يك قيمت عادلانه بهاي نصف ديگر را بپردازد».

پرسيدم: شخص مي تواند سوار مركبي بشود كه زنگ كوچك دارد؟ فرمود:

إن كان له صوت فلا و إن كان أصم فلا بأس.

«اگر صدا دارد نه ولي اگر بي صدا است اشكال ندارد».



[ صفحه 258]



پرسيدم: مي توان چهارپا را زد يا به وسيله ي داغ كردن نشانه بر روي آن گذاشت؟

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: از جايزه اي كه براي هر بنده فراري يا گمشده مي گذارند؟

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

از شغل حجامت گر پرسيدم. فرمود:

إن رجلا أتي رسول الله صلي الله عليه و اله يسأله عنه فقال: له هل لك ناضح قال نعم قال اعلفه إياه.

«مردي خدمت پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله همين مسأله را سؤال كرد به او فرمود: تو شتر آب كش داري؟ جواب داد آري. فرمود: از آن شغل او را علف بده».

پرسيدم: شخصي به غنا مشغول است مي شود با او نشست؟

فرمود: «نه».

سؤال كردم: نقره در خوان يا كاسه و يا شمشير و كمربند و زين يا افسار فروخته مي شود به قيمتي كمتر از نقره يا بيشتر، آيا حلال است؟

فرمود:

يبيع الفضة بدنانير و ما سوي ذلك بدراهم.



[ صفحه 259]



«بايد ثمر را به طلا بخرد و غير آن را به درهم».

پرسيدم: زين نقره دار و لجام نقره اي را مي توان سوار شد؟

فرمود:

إن كان مموها لا تقدر أن تنزع منه شيئا فلا بأس و إلا فلا تركب به.

«اگر آب نقره باشد كه نتوان آن را جدا كرد، اشكالي ندارد و گرنه سوار نشود».

پرسيدم: كسي كه قرباني مي كند مي تواند پوست آن ها را براي خود مشك بسازد؟

فرمود:

لا يصلح أن يجعلها جرابا إلا أن يتصدق بقيمته.

«صحيح نيست مگر اينكه قيمت پوست را صدقه بدهد».

پرسيدم: درخت خرما را دو سال يا چهار سال بفروشد؟

فرمود:

لا بأس يقول إن لم يخرج العام شيئا أخرج القابل إن شاء الله.

«اشكالي ندارد مي گويد اگر امسال چيزي نداد ان شاء الله سال ديگر مي دهد».



[ صفحه 260]



پرسيدم: درخت خرما را مي تواند براي يك سال بخرد؟

فرمود:

لا يشتري حتي تبلغ.

«نمي تواند مگر خرما برسد». [2] .



[ صفحه 261]




پاورقي

[1] بيع سلف يا سلم عكس نسيه است يعني بهاي كالا نقد است و تحويل كالا مدت دار.

[2] ر. ك: مسائل علي بن جعفر: 154؛ الكافي 6: 561 ح 3؛ بحار 10: 196.