بازگشت

پرسش هاي علي بن جعفر


علي بن جعفر بن محمد گويد: از برادر خود موسي بن جعفر عليه السلام پرسيدم: شخصي از برادر يا خويشاوندانش از كساني كه عارف به ولايت نيستند، كناره گيري مي كند؟

فرمود:

إن لم يكن عليه طلاق أو عتق فليكلمه.

«اگر طلاق و عتق و آزادي بنده اي در كار نباشد با او حرف بزند».

پرسيدم: شخصي دعا مي كند، برادرانش اطراف او هستند، واجب است آن ها آمين بگويند؟

فرمود:

إن شاءوا فعلوا و إن شاءوا سكتوا فإن دعا بحق و قال لهم أمنوا وجب عليهم أن يفعلوا.

«اگر خواستند چنين كاري را مي كنند و اگر نخواستند ساكتند. اگر دعاي خوبي كرد و



[ صفحه 303]



به آن ها گفت آمين بگوئيد، لازم است كه آمين بگويند».

پرسيدم: آيا غنا در روز فطر و عيد قربان و شادي جايز است؟ فرمود:

لا بأس ما لم يزمر به.

«اشكالي ندارد، اگر ني زني نكند».

پرسيدم: شراب خوار چه حالي دارد وقتي مست شود؟

فرمود:

من شرب الخمر فمات بعده بأربعين يوما لقي الله كعابد وثن.

«هر كس شراب بخورد و بعد بميرد تا چهل روز مانند بت پرست است».

پرسيدم: نوحه سرائي بر مرده صحيح است؟

فرمود: «يكره؛ كراهت دارد».

پرسيدم: كشتن مورچه جايز است؟

فرمود:

لا تقتلها إلا أن تؤذيك.

«آن را نكش، مگر تو را بيازارند».

پرسيدم: كشتن شانه سر (هدهد) اشكال دارد؟

فرمود:



[ صفحه 304]



لا تؤذيه و لا تذبحه فنعم الطير هو.

«او را نيازار و نكش، پرنده ي خوبي است».

پرسيدم: مرد مي تواند انگشتر طلا دست كند؟

فرمود: «نه».

پرسيدم: بازي چهارده تائي و مشابه آن چگونه است؟

فرمود:

لا تستحب شيئا من اللعب غير الرهان و الرمي.

«هيچ نوع لعب و بازي مستحب نيست غير از رهان (شرط بندي) و تير اندازي».

پرسيدم: شخصي چيزي را پيدا مي كند چند درهم يا لباس يا چهارپا چه كار بايد بكند؟ فرمود:

يعرفها سنة فإن لم يعرفها جعل في عرض ماله حتي يجي ء طالبها فيعطيه إياها و إن مات أوصي بها و هو لها ضامن.

«يك سال اعلان مي كند اگر اعلان نكرد جزء اموال خود قرار مي دهد تا صاحبش پيدا شود و به او بدهد، اگر مرد وصيت مي كند بدهند، او ضامن آن شي ء است».

گفتم: شخصي چيزي را پيدا مي كند و يك سال هم اعلان مي نمايد بعد صدقه مي دهد، پس از صدقه دادن



[ صفحه 305]



صاحبش مي آيد آن صدقه اي كه داده چه مي شود و اجر آن متعلق به كيست؟ فرمود:

عليه أن يردها علي صاحبها أو قيمتها قال هو ضامن لها و الأجر له إلا أن يرضي صاحبها فيدعها و له أجره.

«بايد به صاحبش بدهد يا قيمت آن را. فرمود: ضامن آن است و اجر متعلق به او است مگر صاحبش راضي شود و از آن بگذرد و اجرش متعلق به او است».

پرسيدم: زن جراحتي در ران يا شكم يا بازو دارد، مرد مي تواند نگاه كند و معالجه نمايد؟

فرمود: «نه».

پرسيدم: مرد در زير ران يا دو طرف نشيمنگاهش جراحتي دارد، زن مي تواند نگاه كند و آن را معالجه كند؟

فرمود:

إذا لم تكن عورة فلا بأس.

«اگر عورت او نباشد مي تواند».

پرسيدم: زن مي تواند با انگشتر نقره كار كند؟ فرمود:

نعم إنما كره إناء شرب فيه أن يستعمل.

«اشكالي ندارد، كراهت دارد ظرف آب را استعمال كند كه نقره است».



[ صفحه 306]



پرسيدم: شخص مسلمان برده اي مشرك مي خرد در سرزمين شرك. برده مي گويد نمي توانم راه بروم، مسلمان مي ترسد او ملحق به مشركان بشود، مي تواند او را بكشد؟

فرمود:

إذا خاف أن يلحق بالقوم يعني العدو حل قتله.

«در صورتي كه بترسد به دشمن بپيوندد مي تواند او را بكشد».

پرسيدم: مريض را مي تواند دعا برايش بنويسند؟ فرمود:

لا بأس إذا استرقي بما يعرف.

«اشكالي ندارد گرفتن دعا، در صورتي كه به نوع حرام نباشد (مانند سحر)».

پرسيدم: شخصي وصيت مي كند وقتي مردم، كنيزم فلاني آزاد است. زنده مي ماند تا چند فرزند از او متولد مي شود بعد مي ميرد. حال او چگونه است؟ فرمود:

عتقت الجارية و أولادها مماليك.

«كنيز آزاد است، اما بچه ها برده هستند».

پرسيدم: مردي جامه ي خود را بر شانه مي افكند و به زمين مي خورد يا زير بغل مي اندازد. اين كار صحيح است؟

فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: شخصي به غلام خود مي گويد برادرم پسرم، آيا صحيح است؟



[ صفحه 307]



فرمود: «لا بأس؛ اشكالي ندارد».

پرسيدم: اگر كسي كنيزي را پيدا كند، پيدا كننده مي تواند با او همبستر شود؟

فرمود:

لا إنما حل له بيعها بما أنفق عليها.

«نه، فقط مي تواند آن را بفروشد در مقابل مخارجي كه برايش نموده».

پرسيدم: صدقه را وقتي نگرفته جايز است براي صاحبش؟

فرمود:

إذا كان أب تصدق بها علي ولد صغير فإنها جائزة لأنه يقبض لولده إذا كان صغيرا و إذا كان ولدا كبيرا فلا يجوز له حتي يقبض.

«وقتي پدر صدقه بر فرزند صغير خود بدهد جايز است زيرا او قبض مي كند براي فرزندش وقتي صغير است. اگر بچه كبير باشد جايز نيست مگر قبض كند».

پرسيدم: مردي صدقه داده به مرد ديگري، اما او هنوز صدقه را تصرف نكرده، آيا جايز است؟ فرمود:

هي جائزة حيزت أو لم تحز.

«جايز است چه تصرف كرده باشد و چه تصرف نكرده باشد».



[ صفحه 308]



پرسيدم: مردي در اختيارش كنيزي هست كه متعلق به دو نفر است. يكي از آن دو نفر به او مي گويد من منصرف شده ام كه كنيزم را از تو بگيرم و سهم خود را مي فروشم به ديگري. سهم خودش را مي فروشد. خريدار مي گويد من كنيزم را مي خواهم. آيا زنش بر او حرام مي شود؟

فرمود:

إذا اشتراها غير الذي كان أنكحها إياه فالطلاق بيده إن شاء فرق بينهما و إن شاء تركها معه فهي حلال لزوجها و هما علي نكاحهما حتي ينزعها المشتري و إن أنكحها إياه نكاحا جديدا فالطلاق إلي الزوج و ليس إلي السيد الطلاق.

«اگر خريدار غير از كسي است كه با او ازدواج كرده، طلاق به دست اوست. اگر خواست جدائي مي اندازد بين آن دو و گرنه رهايش مي كند با او باشد. زن براي شوهر حلال است و بر همان ازدواج هستند تا مشتري كنيز خود را بگيرد. اما اگر به ازدواج مجدد در آورد، در اين صورت طلاق در اختيار شوهر اوست، به دست صاحب كنيز نيست».

پرسيدم: مرد صدقه اي را در راه خدا مي دهد. مي تواند از صدقه خود برگردد؟ فرمود:



[ صفحه 309]



إذا جعلها لله فهي للمساكين و ابن السبيل فليس له أن يرجع فيها.

وقتي صدقه در راه خدا داد، مال مساكين و ابن السبيل است، نمي تواند برگردد». [1] .



[ صفحه 312]




پاورقي

[1] ر. ك: مسائل علي بن جعفر: 199؛ دعائم الاسلام 2: 332؛ وسائل الشيعه 19: 236 ح 24493؛ بحار 10: 291.