بازگشت

مشاهده نور محيط مطلق


عن محمد بن فضيل قال: سألت أباالحسن عليه السلام، هل رأي رسول الله صلي الله عليه و آله ربه عزوجل؟

فقال: نعم بقلبه رآه، أما سمعت الله عزوجل يقول: ما كذب الفؤاد ما رأي، أي لم يره بالبصر، ولكن رآه بالفؤآد.

التوحيد باب 8 ح 17

ترجمه:

ابن فضيل گفت: از امام هفتم پرسيدم كه: آيا پيغمبر أكرم (ص) خداوند متعال خود را ديده است؟

فرمود: آري، با نور قلب خود او را ديده است، و آيا نشنيدي كه خداوند متعال مي فرمايد - آنچه قلب او مشاهده كرد دروغ نگفته است، يعني نديده است او را با چشم بدني، ولي مشاهده كرده است او را با قلب نوراني.

توضيح:

اين حديث را اگر ضميمه كنيم به حديث 9 باب 8، از حضرت امام هشتم كه به



[ صفحه 69]



أبوقرة مي فرمايد: ما كذب فؤاد محمد (ص) ما رأت عيناه، ثم أخبر بما رأي، فقال: لقد رأي من آيات ربه الكبري، فآيات الله عزوجل غير الله، و قد قال: و لا يحيطون به علما، فاذا رأته الأبصار فقد أحاطت به.

امام هشتم مي فرمايد: دروغ نگفت قلب پيغمبر أكرم آنچه را كه رؤيت كرد دو چشم او. و سپس خبر داد به آنچه رؤيت كرده بود، و فرمود: هر آينه ديد از آيات بزرگ پروردگار خود.

پس آيات خداوند متعال غير خود خدا باشد، زيرا نتوان به ذات خدا احاطه علمي پيدا كرد، و ديدن چشم موجب احاطه است.

و در اين مورد مطالبي را لازم است متذكر باشيم:

1- رؤيت: به معني نظر مطلق است، به هر وسيله اي باشد، از چشم و قلب و متخيله و غير آنها.

كذب: در مقابل صدق و دلالت مي كند به خلاف واقعيت و حق، خواه در جهت قول باشد يا عمل يا چيز خارجي يا معنوي، و استعمال مي شود به صورت لازم، يا متعدي به مفعول واحد يا دو مفعول.

فؤاد: هر چيزي است كه به خلوص و طيب و پاكي نزديك باشد. و چون قلب انسان خلوص و طهارت پيدا كرد: فؤاد گويند.

عين: شعاعي است كه از نقطه معيني خارج مي شود، خواه مايع باشد، يا نور، مادي باشد يا معنوي.

2- بقلبه رآه: ديدن با چشم ظاهري مخصوص أجسام خارجي محدود است كه در محيط ديد قوه باصره واقع مي شود، و موضوعاتي كه از ماوراي عوالم جسماني



[ صفحه 70]



باشند، چون موجودات عالم ملكوت يا جبروت و عقول و أرواح، يا عالم لاهوت: هرگز با اين چشم بدني قابل رؤيت نبوده، و درك نمي شوند، مگر آنكه آنها متجسم يعني صورت جسماني پيدا كرده، و يا با ديد مكاشفه برزخي ديده شوند.

و أما ديدن با ديد روحاني كه: آن را مشاهده قلبي و روحي و باطني گويند، و اين چشم را بصيرت و فؤاد و نور روحاني خوانند: تمام خصوصيات عوالم ماوراي أجسام را با اين ديد روحاني مي شود مشاهده كرد، و همه معارف و حقائق را مي توان به وسيله اين فؤاد خالص درك نمود.

3- ديد روحاني: در أثر تقويت جهت روحي با انقطاع از علائق مادي صورت مي گيرد، به اين معني كه: با مراقبت به طاعات و ترك معاصي، و تزكيه و تهذيب نفس از صفات رذيله حيواني، و اتصاف با صفات رحماني الهي، و توجه تمام و خالص در همه امور و أعمال به خداوند متعال، و ريشه كن كردن أنانيت و خودبيني و خودخواهي: روح انساني كه حقيقت انسان است، قوت و نيرو گرفته، و حجابهاي ظلماني برطرف گشته، و روحانيت و نورانيت روح جلوه گر مي شود.

اين است كه: در أحاديث شريف از اين چشم باطني روحاني، به تعبيرات - رأته القلوب بحقائق الايمان، ولكن رأه بالفؤاد، بيان شده است: زيرا حصول آن با تحقق حقيقت ايمان و تخليص و تهذيب قلب صورت مي گيرد.

4- ما كذب الفؤاد ما رأي: يعني فؤاد كه قلب خالص و پاكي است، آنچه را كه رؤيت كرده است، به دروغ و برخلاف واقع بازگو نمي كند.

آري ديد فؤاد كه رؤيت باطني و شهود قلب پاك و خالص است: يقيني بوده، و هيچ گونه مورد ترديد نمي باشد. به خلاف رؤيت چشم ظاهري كه از هر جهت محدود



[ صفحه 71]



و قابل اشتباه است.

5- لقد رأي من آيات ربه: آيت: عبارت از چيزي است كه به عنوان نشان دادن مقصد و براي رسيدن به مقصود مورد توجه باشد. و آن به وزن فعلة، از ماده أوي يأوي است.

پس آيات الهي أعم است از آنچه تكويني باشد، يا تشريعي، در عالم طبيعت و جسمانيت ظاهر شود، يا در عوالم ملكوت و جبروت، و به طور كلي هر چيزي كه نشان دهنده مقام عظمت پروردگار باشد: از آيات الهي به شمار مي آيد.

و در مورد رؤيت حق متعال: چون رؤيت ذات مطلق غيرممكن است، ناچار و به طور قطعي بايد گفت كه: منظور رؤيت آيات حق است، يعني تجليات أنوار صفات حق متعال.

6- فاذا رأته الأبصار فقد أحاطت به: ديدن چشم ظاهري به واسطه انعكاس نوري است كه از أجسام منعكس شده و به شبكيه چشم برخورد كرده، و به وسيله أعصاب به مغز مي رسد.

و در اين صورت براي چشم ديد حاصل شده، و به شي ء مرئي احاطه پيدا مي كند، يعني به هر اندازه اي كه نور از سطح جسمي منعكس مي شود: چشم همين مقدار از سطح و رنگ و مقدار و شكل ظاهري آن را مي بيند. و از اين لحاظ ديد چشم به قسمت باطن يا پشت يا به جهات معنوي آن جسم نمي تواند تعلق بگيرد.

پس ديدن خداوند متعال با چشم ظاهري محال خواهد بود. و أما چشم باطني: يعني بصيرت و نور قلب و خلوص فؤاد روحاني، و در حقيقت شهود نور روح: هرگز به ظواهر و ألوان و أشكال و سطوح مادي تعلق نمي گيرد، بلكه صورتهاي برزخي و



[ صفحه 72]



حقائق أشياء و أسماء و صفات لاهوتي، قابل مشاهده خواهند بود.

و در صورتي كه أشياء مادي در مورد آگاهي و علم قرار بگيرند: بايد به وسيله آلات جسماني چون حواس ظاهره و يا با صورتهاي برزخي آنها ادراك و مشاهده بشوند.



[ صفحه 73]