معني جنب الله (كنار)
علي بن سويد، عن أبي الحسن موسي بن جعفر عليه السلام، في قول الله عزوجل: أن تقول نفس يا حسرتي علي ما فرطت في جنب الله (39 / 56)، قال: جنب الله أميرالمؤمنين عليه السلام، و كذلك ما بعده من الأوصياء بالمكان الرفيع الي أن ينتهي الأمر الي آخرهم.
كافي باب النوادر من التوحيد
ترجمه: علي بن سويد از امام هفتم (ع) در تفسير آيه شريفه - يا حسرتي علي ما فرطت في جنب الله - فرمود: نظر در تفريط و كوتاهي كردن در كنار خداوند متعال، اين است كه تفريط درباره حضرت أميرالمؤمنين (ع) بشود.
و همچنين كوتاهي كردن درباره ي أوصياء گرامي او كه در مقام بلندي هستند، تا آخر حضرات أئمه عليهم السلام.
توضيح:
در اين حديث شريف احتياج به توضيحاتي باشد:
[ صفحه 93]
1- جنب به معني كنار است، يعني چيزي يا مكاني كه در كنار چيزي ديگر واقع شود، به طوري كه خارج از آن و در عين حال متصل به آن باشد، و آن صفت مشبهه به وزن صعب است.
2- خداوند متعال جسماني و محدود و محسوس و زماني و مكاني نبوده، و أزلي و أبدي و غيرمتناهي و غني بالذات است.
و در باب 9 گفته شد كه: تنزيه او به مرتبه اي باشد كه حتي صفات ذاتيه و ثبوتيه او فقط از لحاظ انتزاع و اعتبار باشد، و اگر نه: كمال اخلاص او با نفي تمام صفات محقق گردد.
پس هر چه از قبيل صفات و أسماء و مفاهيم ديگري كه براي خداوند متعال اطلاق مي شود: فقط عنوان اعتباري و انتزاعي داشته، و براي تفهيم و تفهم باشد.
آري ذات پروردگار متعال أحديت حقيقي از جميع جهات و هويت مجرد ذاتي مطلق داشته، و با هيچ كلمه و تعبيري نتوان او را تعريف كرده و يا به او اشاره كرد.
و همه تعبيرات و توصيفات و تعريفات: در مرتبه دوم و در مقام بيان و تفاهم و تفهيم و معرفت به مقامات و خصوصيات و امتيازات انتزاعي از ذات مطلق نامحدود است.
3- اطلاق جنب در ارتباط به خداوند متعال: مانند اطلاق كلمات يا مفاهيم - محضر، مقابل، نزد (عند) قريب، يد، وجه، و غير اينها است كه فقط در مقام تنزل حقايق آنها به عالم ما تعبير مي شوند، تا موجب تفاهم در محدوده فكر و فهم ما صورت بگيرند.
و در هر كلمه اي از آن كلمات خصوصيت و امتيازي موجود است، و ما با توجه
[ صفحه 94]
به آن خصوصيات و امتيازات مي توانيم در محدوده فكر خود، از حقايق آنها به نحو اجمال بهره مند گرديم.
و از جمله اين كلمات: كلمه جنب است كه دلالت مي كند به آنچه متصل و ملاصق و در عين حال خارج باشد.
و معني ملاصق بودن در كلمات - عند، و محضر، و مقابل، و قريب: منظور نيست.
4- و از مصاديق جنب الله: صفات ثبوتيه انتزاعيه از ذات واجب مطلق، و أسماء الهي كه مظاهر و صفات تكويني يا تشريعي پروردگار متعال هستند، و از لحاظ نظر به مفهوم جنب (من حيث هو) وجود حضرات أئمه معصومين عليهم السلام، و مخصوصا حضرت أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام: همه از مصاديق جنب الله مي باشند.
آري امام عليه السلام مظهر و مجلاي صفات الهي و اسم تكويني أعظم پروردگار متعال و فاني تمام و محو در اراده و عظمت و جمال حق بوده، و از لحاظ روحاني و معنوي در مقام قرب و كنار نور نامتناهي خداوند جليل باشد.
پس وجود مقدس و باعظمت امام خود جنب الله است، نه آنكه در جنب خدا باشد.
در كتاب بصائر الدرجات (ج 2 باب 3) از مالك جهني نقل مي كند كه: از امام ششم شنيدم، فرمود: من شجره اي هستم از جنب الله، و كسي كه برسد به ما: خداوند به او رسيده است، و سپس تلاوت فرمود: أن تقول نفس يا حسرتي علي ما
[ صفحه 95]
فرطت في جنب الله و ان كنت لمن الساخرين. [1] .
5- فرطت في جنب الله: منظور تقصير و كوتاهي كردن درباره جنب الله است، به طوري كه از لحاظ عقيده: توجهي به مقام نبوت و امامت كه خلافت الله و مظهريت جلال و جمال است، نبوده، و از اين جهت منقطع از نور حق گردد.
و چون اين انقطاع و محروميت پيدا شد: قهرا برنامه سلوك به سوي سعادت و عمل در راه حقيقت نيز مختل و از ميان برداشته خواهد شد.
پس جنب الله به طوري كه معلوم شد: شامل مقامات صفات عظمت و جلال، و أسماء تكويني و تشريعي مي شود.
و ذكر حضرات أئمه و أميرالمؤمنين عليهم السلام، از باب مورد ابتلاء بودن در خارج، و غفلت و اعراض أغلب مسلمين از اين حقيقت است.
مخصوصا اينكه عموم مسلمين پس از رحلت پيغمبر خدا لازم است به وسيله آنان مهتدي گشته، و راه سعادت را دريابند.
[ صفحه 96]
پاورقي
[1] از اينكه نفسي بگويد كه: أي حسرت و ندامت بر من به خاطر آنكه كوتاهي كرده ام در خصوص كنار و جنب پروردگار متعال، اگرچه بوده ام از مسخره كنندگان.