مراتب سعادت و شقاوت
عن محمد بن أبي عمير قال: سألت أباالحسن موسي بن جعفر عليهماالسلام عن معني قول رسول الله: الشقي من شقي في بطن امه و السعيد من سعد في بطن امه؟
فقال: الشقي من علم الله و هو في بطن امه أنه سيعمل أعمال الأشقياء، و السعيد من علم الله و هو في بطن امه أنه سيعمل أعمال السعداء.
قلت له: فما معني قوله (ص) - اعملوا فكل ميسر لما خلق له؟ فقال: ان الله عزوجل خلق الجن و الانس ليعبدوه، و لم يخلقهم ليعصوه، و ذلك قوله عزوجل - و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. فيسر كلا لما خلق له. فالويل لمن استحب العمي علي الهدي.
التوحيد باب 58 ح 3
ترجمه: ابن أبي عمير گويد: از پيشگاه امام هفتم پرسيدم كه چيست معني فرمايش پيغمبر اكرم (ص) - شقي كسي است كه در شكم مادرش شقي شده است، و سعيد آن كسي است كه در شكم مادر شقي باشد؟ آن حضرت فرمود: آري شقي كسي
[ صفحه 97]
است كه خداوند متعال در آن زماني كه او در شكم مادر است، مي داند كه او أعمال أفراد شقي را انجام خواهد داد. و سعيد كسي است كه پروردگار متعال عالم است در حال جنين بودن او كه در آينده أعمال أفراد سعادتمند را انجام خواهد داد.
عرض كردم: معناي قول پيغمبر أكرم (ص) كه فرموده است: هر كسي آسان و سهل است براي او آن رشته اي كه براي آن آفريده شده است. چيست؟
امام فرمود: خداوند متعال جن و انس را آفريده است كه او را عبادت كنند، و خلق نكرده است كه عصيان و نافرماني كنند، و مي فرمايد: من جن و انس را نيافريدم مگر براي آنكه مرا عبادت كنند - 51 / 36. پس هر كسي را مطابق آنچه آفريده است وسائل و مقتضيات آن را فراهم كرده است.
البته اين اختلافات موجب گمراهي نخواهد بود، و واي بر كسي كه راه انحراف و گمراهي را انتخاب نمايد.
توضيح:
در ذيل اين حديث شريف مطالبي را اجمالا بحث مي كنيم:
1- سعادت: عبارت از حالتي است كه اقتضاء صلاح و خير و موفقيت در راه كمال مي كند. و شقاوت در مقابل آن بوده، و عبارت از حالتي است كه اقتضاء شدت و زحمت و سختي در راه خير و صلاح كرده، و مانع از موفقيت مي شود.
2- براي سعادت و شقاوت سه مرحله است: أول - سعادت و شقاوت فطري ذاتي: و آن در أثر علل و أسباب ظاهري و معنوي به وجود آيد، چون خصوصيات ذاتي و أخلاقي و أعمال والدين، و مقتضيات مكان و محيط و غذاء، و تحولات
[ صفحه 98]
مؤثر در جنين، و مهمتر از همه تقدير و تصوير الهي.
دوم - سعادت و شقاوت اكتسابي: و آن در أثر تربيت قلب: در راه خير و فلاح و يا شر و انكدار. و همچنين أعمال و أفعال: از طاعات و معاصي، و ظلم و عبادات، به مقدار سعه قلوب، حاصل شده، و موجب موفقيت و نورانيت و توجه به حق و يا شقاوت مي گردد.
سوم - سعادت و شقاوت فعلي متحصل از دو نوع أول و دوم كه: براي انسان موجود و فعليت پيدا كرده، و مبناي مقام و مرتبه و ثواب و عقاب مي شود.
3- سعادت و شقاوت ذاتي فطري: موجب و علت هدايت يا ضلالت نباشد، بلكه معرف محدوديت و تشخيص دهنده مراتب وجودي و سعه قلب و ضيق باطن است.
و انسان در هر مرتبه اي از مراتب سعادت و شقاوت باشد: دارنده اختيار است، كه مي تواند با حسن اختيار و انتخاب، خير و صلاح خود را در محدوده وجودي خود برگزيند، و در نتيجه روي به سوي سعادت خود كرده، و خود را در اين مسير تقويت و موفق بدارد.
و از طرف ديگر: هر كسي در محدوده وجود خود، اختيار دارد كه در أثر سوءنظر و پيروي از تمايلات برخلاف عقل، راه فساد و انحراف و ظلم و حيله را انتخاب كرده، و به تدريج خود را در اين مسير تقويت و محكم كند.
4- سعادت و شقاوت: اختصاص به جهت روحاني نداشته، و بر سه نوع منقسم مي شود: أول - در جهت زندگي مادي و دنيوي كه: وسائل برنامه جريان مادي براي او به نحو مطلوب و مشروع و پسنديده و روي موازين عقل و صلاح و خير ميسر گشته و در اين راه موفق و پيش برود. و يا به زحمت و تكلف و برخلاف راهنمايي عقل و
[ صفحه 99]
عقلاء، راه جهل و انحراف از حق و ظلم و تعدي به حقوق ديگران را برنامه خود قرار داده، و تيشه به ريشه سعادت و خير و صلاح خود بزند.
دوم - سعادت و شقاوت روحاني خالص كه: تمام توجه او به جهت اخلاص در عبوديت و سير به سوي لقاء پروردگار متعال و تهذيب كامل نفس و تكميل و تقويت آن باشد.
سوم - سعادت و شقاوت از هر دو جهت - دنيوي و الهي.
5- پس سعادت و شقاوت: مخصوص جهت روحاني و معنوي نبوده، و در زندگي دنيوي نيز تحقق پيدا مي كنند.
و در اين صورت: شقاوت منحصر مي شود به أفرادي كه در زندگي مادي دنيوي و هم از لحاظ حيات روحاني دچار به انحراف و اعراض از خير و صلاح و راه سعادت خود باشند.
و أقل مرتبه سعادت آنكه: زمينه اي في الجمله براي انسان از جهت معنوي يا مادي، موجود باشد كه با آن زمينه و سرمايه موجود، بتواند خود را در محدوده وجودش به سوي خير و صلاح سوق بدهد.
و چون سعادت را داراي مراتب بسيار زياد مي دانيم: أفرادي كه از تمام اين مراتب محروم شده، و به كلي مشمول شقاوت و بدبختي گشته، و اميد هدايت و سعادت درباره آنان داده نشود: جمع قليلي خواهند بود كه - ختم الله علي قلوبهم - 2 / 7، كه در أثر سوء تربيت و سوء أعمال به مرحله بسته شدن صفحه سعادت آنان منتهي مي شود.
6- شقاوت مطلق در مرحله تكوين و خلق: محال است، زيرا تكوين در حقيقت
[ صفحه 100]
تجلي و ظهور صفات قدرت و علم و اراده پروردگار متعال است، و اراده و اختيار خلق چيزي كه فساد و شقاوت مطلق باشد: علامت ضعف در اراده و فقدان علم و احاطه است، و كسي كه در وجود او ضعف و احتياج و محدوديت باشد: هرگز خداي واجب مطلق نامحدود و نامتناهي نخواهد بود.
و أيضا، موجودي كه هيچ گونه مقتضي خير و صلاح در وجود او نيست: هرگز خير و صلاح در خلق او نيز نخواهد بود.
مضافا بر آنكه: اگر در مقام تكوين و خلق، كسي شقي باشد: هرگز از جانب خداوند متعال مورد توجه تكليف نخواهد بود.
و از اين لحاظ تعبير به جمله - في بطن امه، شده است، و آن مرحله بعد از تكوين است.
7- في بطن امه: بطون در مقابل ظهور است، و بطن به معني باطن و أعم است از معده و رحم. و تعبير به بطن امه: اشاره باشد به بلوغ جنين به حدي كه صدق انسانيت كند با تمام شدن اعضاء، و اين معني پس از تكوين أصل ماده خواهد شد.
و مؤيد اين معني است: تعبير به سعد و شقي به صيغه ماضي كه دلالت بر حدوث تحقق فعل مي كند، نه بر ثبوت صفت.
و گفته شد كه: سعادت و شقاوت ذاتي در أثر علل و أسباب خارجي و عوارض حاصله از محيط و خصوصيات أعمال و أخلاق و صفات أبوين و حوادث، به وجود خواهد آمد، نه با تكوين و خلق.
و هم معلوم شد كه: سعادت و شقاوت مراتب زيادي داشته، و به معني مقتضي است، نه سبب و علت تام. و در عين حال أعم است از جهت امور دنيوي و زندگي
[ صفحه 101]
مادي، و يا از جهت روحاني.
و أما جهت ذكر مرحله أول از مراحل سعادت و شقاوت در حديث (من سعد في بطن امه): براي آن است كه از اين مرحله سعادت يا شقاوت نشأت گرفته و آغاز مي شود، و سپس با مرحله دوم تكميل و تثبيت مي گردد.
8- علم الله أنه سيعمل: اين جمله نزديك است به همان معني اقتضاء و حالت مساعد يا حصول حالت منافي خير و صلاح.
آري علم عبارت از احاطه و آگاهي به كليات و جزئيات يك قضيه و جرياني باشد، و هرگز علم علت نيست براي وجود و تحقق آن در خارج، چنانكه در جريان علوم ما نيز اين چنين است.
و خداوند متعال محجوب به زمان و مكان و سائر حدود نبوده، و نور علم محيط او به حال و گذشته و آينده برابر است.
و روي جريان طبيعي خارجي، چون حالت اقتضاء در چيزي به وجود آمد: روي هم رفته به اقتضاي خصوصيات و شرائط موجود، آثار و نتائج مترتب نود درصد معلوم مي شود.
پس در اين مورد تعبير با علم خداوند به جريان آينده: بسيار متناسب و عين حقيقت و بهترين تعبير خواهد بود.
9- فكل ميسر لما خلق له: آفرينش از خداوند متعال چون سائر أسباب و وسائل و ماشين هاي گوناگوني است كه هر كدام از آنها به يك منظور و هدفي ساخته شده است، و بهتر است در مسير همين منظور مورد استفاده قرار بگيرد.
خلق جهان و جهانيان روي نظم دقيق و تقدير بسيار صحيح و با در نظر گرفتن
[ صفحه 102]
مقاصد و نتائج كاملي صورت گرفته است، و أفراد مردم هم مختلف آفريده شده اند، و همين طوري كه از لحاظ صورت و شكل با همديگر اختلاف دارند: از جهت استعداد و قواي نفساني و تمايلات و ذوقيات و قواي ظاهري و صفات روحي نيز مختلف بوده، و در نتيجه روش و رفتار و مسير آنان متفاوت خواهد بود.
و اگر هر فردي خصوصيات استعداد و كيفيت آفرينش ذاتي خود را تشخيص و تمييز بدهد: سعادت خود را در مسير همين خط دريافته، و تقويت و تكميل نفس خود را از همان نقطه شروع كرده، و با استقامت در انجام وظائف خود به مطلوب خواهد رسيد.
و اين معني همان تحقق حقيقت سعادت خواهد بود.
10- و ما خلقت الجن و الانس: اين معني به نحو كلي از مصاديق - اعملوا فكل ميسر لما خلق له - مي باشد، زيرا خداوند متعال براي انسان مقدمات و أسباب و شرائط و امكانات عبادت و عبوديت خود را فراهم و تكوينا آماده كرده است.
آري أعضاء و جوارح كار و خدمت، قوه و قدرت، استعداد و مهيا بودن، عقل و تمييز خير و صلاح، قوه روحاني و روح، ارشاد به أنحاء مختلف، توجه و تمايل به كمالات، و سائر أسباب سير براي قرب به خداوند متعال: همه در محيط زندگي انسان و در وجود خود او فراهم شده است.
و عبوديت به معني فرمانبرداري و بندگي مطلق است، و مخصوص نماز و روزه و ذكر و سائر أعمال شرعي نيست، و هر كسي بايد طبق شرائط و مقتضيات مخصوص خود، حقيقت عبوديت را در وجود خود پياده كند، از عبادات، أذكار، تأمين معاش، اداره و تأمين و تربيت عائله، خدمات لازم براي بندگان خداوند، فراهم
[ صفحه 103]
كردن وسائل استراحت و نظم امور، تحصيل علوم مربوط به وظائف لازم خود، و سائر آنچه لازم باشد.
پس سعادت انسان در سير و عمل كردن به اقتضاي اين أسباب و شرائطي است كه خداوند متعال در رابطه به وجود او فراهم و خلق فرموده است. و شقاوت او در انحراف از اين مسير و استفاده نكردن از اين وسائل خواهد بود.
11- ضمنا معلوم شود كه: سعادت و خوشبختي حقيقي در جهت زندگي دنيوي، ملازم با سعادت روحاني باشد: زيرا وقتي انسان از جهت زندگي دنيوي خوشبخت و موفق شده، و زندگي او پسنديده و مطلوب و نتيجه بخش گرديد. قهرا موافق حيات روحاني بوده، و با زندگي معنوي التيام پيدا خواهد كرد.
آري آن زندگي مادي كه منافي زندگي روحاني و برخلاف مسير معنوي و مخالف برنامه الهي باشد: كمال شقاوت و نهايت مغبون بودن و خسران عظيم خواهد بود.
و اين است حقيقت جمله - ربنا آتنا في الدنيا حسنة و في الآخرة حسنة - و زندگي دنيوي وقتي حسنه مي شود كه به حيات أبدي روحاني ياري كرده، و با آن التيام داشته باشد.
[ صفحه 104]