بازگشت

تأويل آيه نور


صالح بن سهل الهمذاني قال، قال أبوعبدالله عليه السلام: في قول الله تعالي - ألله نورالسماوات و الأرض، كمشكوة: فاطمة عليهاالسلام. فيها مصباح: الحسن. ألمصباح في زجاجة: الحسين. كوكب دري: فاطمة كوكب دري بين نساء أهل الدنيا. من شجرة مباركة: ابراهيم. لا شرقية و لا غربية: لا يهودية و لا نصرانية. زيتها يضي ء: يكاد العلم يتفجر بها. نور علي نور: امام منها بعد امام. يهدي الله لنوره: يهدي الله للأئمة. أو كظلمات... الرواية.

و عن علي بن جعفر، عن أخيه موسي عليه السلام: مثله.

كافي باب ان الأئمة نور الله ح 5

ترجمه:

صالح بن سهل از اهل شهر همدان گفت، حضرت امام ششم عليه السلام در پيرامون آيه نور فرمود:

مشكاة: حضرت زهراء سلام الله عليها باشد.

مصباح: امام مجتبي عليه السلام است.

زجاجة: امام أبوعبدالله حسين عليه السلام باشد.



[ صفحه 130]



كوكب دري: حضرت زهراء سلام الله عليها باشد از ميان زنها.

شجرة مباركة: حضرت ابراهيم خليل الله است.

لا شرقية و لا غربية: او متمايل به يهوديت و نصرانيت نيست.

زيتها يضي ء: اضاءه و نشر علوم و حقائق است از او.

نور علي نور: امامي پس از امامي از آن ظاهر شود.

يهدي الله لنوره: هدايت به حضرات أئمه عليهم السلام باشد.

و علي بن جعفر از برادرش امام هفتم عليه السلام، مثل اين روايت را نقل كرده است.

توضيح:

اين تأويل براي توضيح و تطبيق و ذكر مصاديق باشد.

1- ألله نور: نور الهي در همه عوالم سماوي روحاني، و أرضي كه جهان طبيعت و جسم است، و در جميع موجودات و ممكنات، جلوه گر بوده، و با افاضه فيض وجود، و ظهور نور هستي در همه مراتب عوالم خلقت، همه را فراگرفته است.

و چون عوالم و موجودات داراي مراتب و طبقاتي باشند: قهرا تجليات نور حق متعال نيز به اقتضاي اين طبقات در مقام ظهور از لحاظ شدت و ضعف متفاوت خواهد بود.

و بايد متوجه باشيم كه: نور پروردگار متعال مانند نور مادي محسوس محدود نيست، بلكه نور او بالاتر و متعالي تر و منزه تر از أنوار ملكوتي و جبروتي و نافذتر و لطيف تر از همه انوار معقول و محسوس باشد، و وجه جامعي كه در ميان أنواع نور



[ صفحه 131]



موجود است: عنوان روشنايي خود در مقابل ظلمت، و روشن كننده موجودات ديگر است، و اين معني را درباره نور پروردگار متعال مي توان تعبير كرد كه: او حيات مطلق نامحدود بوده، و حيات بخش موجودات ديگر است، و فيض و رحمت و بخشش او به همه عوالم منبسط و متجلي گشته است.

و أما فهم حقيقت نور ذات: از وسع استعداد و از قوه حواس و ادراك ما بيرون است.

2- مثل نور كمشكوة: اين تمثيل از لحاظ آثار محسوس باشد، تا قابل فهم و تصور گردد، و سپس در مقام تأويل آن هم چون انسان نمونه كاملي است از عالم كبير، و همه مراتب عوالم طبيعت و ملكوت و جبروت و از لاهوت در وجود او منطوي است: بهتر و روشنتر قابل تطبيق مي شود.

مخصوصا اينكه از كاملترين و جامعترين أفراد انسان اين معني انتخاب گشته، و در وجود آنان اين انطباق صورت گرفته، و براي آيه نور از آنها مثال آورده شود.

و مشكوة به معني جاي چراغ است، و چراغ داراي شيشه و مركز نور و روشنايي باشد كه شيشه و مشكوة از آنجا روشن گشته و نور گرفته و به خارج روشنايي مي دهند.

و اگر از لحاظ مادي و روحاني بخواهيم مثالي بياوريم، بهترين مثال همين است كه در روايت باب ذكر شده است.

و أما ابتداء در تمثيل به مشكوة: براي اين است كه نظر در مرتبه أول به بيان نور محيط به همه سماوات و أرض، و براي عموم طبقات مردم است، نه براي خواص كه نظر به مصباح باشد.



[ صفحه 132]



3- كمشكوة فاطمة عليهاالسلام: حضرت زهراء سلام الله عليها مصداق حقيقي و ظاهري و باطني مشكوة است، زيرا او نمونه كاملي است از سماوات و أرض (عوالم علوي و سفلي)، و او مادر ولي خدا امام دوم و همچنين امام سوم است، و بلكه نه امام ديگر نيز از أولاد أطهار او هستند.

پس هرگز در عالم خلقت چنين مشكوتي پيدا نمي شود كه مادر يازده امام و فرزند پيغمبر خاتم انبياء، و از شجره طيبه مباركه بوده، و در عين حال مظهر أتم صفات الهي باشد.

و أما ضبط و تنظيم و حفظ و بسط و نشر نور كه از وظائف طبيعي و خواص مشكوة است: در اين مورد نيز آن حضرت ضبط و حفظ و تربيت فرزندش كه مظهر نور خدا و مجلي علم و حقيقت و معرفت و ولايت است، بوده، و وسيله بسط و نشر علم و معرفت گشته است.

4- فيها مصباح الحسن عليه السلام: مصباح آلت روشنايي است كه بدون واسطه نور بدهد، اگرچه نور دادن او محتاج به وجود شرائط و نبود موانع باشد.

و مصباح مانند چراغي است كه با روغن يا نفت يا برق يا گاز و يا به وسيله ديگر روشن شده و روشنايي مي دهد. و مصباح روحاني نورش معنوي و روحاني است، نه نور محسوس مادي، مانند نور علم و روحانيت و معرفت و سائر مقامات معنوي الهي.

و اين نور معنوي است كه: مردم را به سوي سعادت و خير و كمال و حقيقت و عدالت و عبوديت و طهارت و صلاح و حسن نيت، هدايت و سوق مي دهد.

و همين طوري كه مصباح مادي انسان را براي زندگي مادي ظاهري راهنمايي



[ صفحه 133]



مي كند: مصباح معنوي نيز به سوي حيات روحاني و زندگي حقيقي و سعادت أبدي سوق مي دهد.

5- المصباح في زجاجة: الحسين عليه السلام: زجاجة شيشه صاف و پاك و لطيفي است كه چون روي مصباح قرار گيرد: نور آن را معتدل و روي ميزان صحيح كرده، و از باد و موانع ديگر حفظ نموده، و موجب بسط و نشر نور مي شود.

و آن حضرت در زمان حيات برادرش امام مجتبي (ع) و پس از وفات او، پيوسته حافظ و ضابط مقامات روحاني و نور ولايت او بوده، و در بسط و نشر أهداف مقدس او كوشا شده، و براي دفاع از شخصيت الهي او مجاهدت مي نمود.

آري چون نه امام از ذريه او بودند: در حقيقت از اين جهت كه مقام زجاجه بودن از مصباح باشد، همگي برنامه امام حضرت أبوعبدالله (ع) را اجراء كرده، و نور ولايت مصباح را حافظ و ضابط و ناشر گشتند.

و أما جهت انتخاب آن حضرت براي مقام زجاجه بودن، و انتخاب امام مجتبي براي مصباح شدن: از اين لحاظ است كه أولا - امام حسن عليه السلام سبط أكبر بود. و ثانيا - امام حسين عليه السلام ده سال در ظل ولايت و مقام امامت او قرار گرفته و از او اطاعت مي نمود. و ثالثا - حضرت مجتبي عليه السلام أشبه مردم بود به رسول اكرم (ص) از جهت خلق و بزرگواري و هيبت و روش. و رابعا - امام حسين عليه السلام پس از او به مقام ولايت و امامت رسيده، و براي حفظ و ضبط مناسبتر است. و خامسا - حضرات أئمه ديگر همه از أولاد امام حسين عليه السلام هستند، و عنوان زجاجه بودن ادامه پيدا مي كند. و سادسا - رسول أكرم (ص) فرمود: أما الحسن فان له هيبتي و سوددي. و أما الحسين فان له جودي و شجاعتي. و صفت



[ صفحه 134]



جود و شجاعت و مقاومت در مقابل حوادث و موانع، متناسب با زجاجه بودن است.

6- الزجاجة كأنها كوكب دري: زجاجه در أثر تلألؤ و تجلي نور مصباح مانند ستاره درخشاني شده، و افاضات مصباح به وسيله آن صورت خارجي پيدا مي كند.

و أما كوكب درخشاني كه از شجره مباركه اي نور مي گيرد: عبارت است از وجود نوراني و روحاني باعظمت حضرت زهراء سلام الله عليها. پس وجود آن حضرت از دو جهت مورد تشبيه (مشبه به) قرار مي گيرد: از جهت مادر بودن به حضرات ائمه عليهم السلام كه زجاجه و مصباح هستند: تشبيه به مشكوة شده است. و از لحاظ منعكس شدن نور مصباح و زجاجه و هم روشن شدن از شجره مباركه نبوت و ولايت: تشبيه به كوكب دري گشته است.

و كوكب: چيزي است كه متجمع شده و نور يا عظمت يا زيبايي از آن متجلي شود. و دري: چيزي است كه در آن جريان و سيلاني از خير و نور و نعمت بوده، و از محلي بيرون آيد.

و وجود آن حضرت چنين است: زيرا او مظهر عظمت و نور و زيبايي و جمال روحاني بوده، و مجراي خير و بركت و رحمت و نور و معرفت باشد.

آري آن حضرت ام الائمه و خير نساء العالمين و بنت رسول الله خاتم النبيين و از شجره مباركه خليل الرحمن است.

و آن حضرت در هر دو جهت از تشبيه: مثل أعلي و مصداق أتم و منحصر به فرد باشد. پس تكراري در تشبيه نيست.

7- نور علي نور، امام بعد امام: پس مي بايد اين جمله مربوط به كوكب باشد، و



[ صفحه 135]



چون كوكب تفسير زجاجه است، و زجاجه هم در معني تأويل شد به حضرات أئمه عليهم السلام: پس تفسير كردن نور علي نور به جمله امام بعد امام صحيح خواهد بود.

و همچنين جمله يهدي الله للأئمة: نتيجه تأويلات گذشته خواهد بود، زيرا نور سماوات و أرض تأويل شد به مشكوة و مصباح و زجاجه، كه عبارت شد از حضرت زهراء و فرزندانش.



[ صفحه 136]