بازگشت

زيارت قبر ابوعبدالله


عن الحسين بن محمد القمي قال، قال أبوالحسن موسي بن جعفر عليهماالسلام: أدني ما يثاب به زائر أبي عبدالله بشط الفرات، اذا عرف حقه و حرمته و ولايته، أن يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر.

ثواب الأعمال ص 111

ترجمه:

امام هفتم عليه السلام فرمود: كمترين چيزي كه ثواب و أجر داده مي شود، به زائر قبر حضرت أبي عبدالله (ع) كه در كنار نهر فرات است، زماني كه بشناسد حق او و حرمت و ولايتش را: اينكه بخشيده شود براي او، آنچه گناه كرده است در گذشته و آينده.

توضيح:

در اين حديث شريف چندين موضوع توضيح داده مي شود:

1- زيارت: ديداري است كه برخلاف جريان ظاهري باشد. زيرا أغلب ديدارهاي بزرگان روحاني و أمكنه مقدس، برخلاف جريانهاي طبيعي و ظاهري بوده، و در



[ صفحه 147]



حقيقت عدول از روش عموم و مقتضيات ظاهري است.

و اين معني دلالت مي كند بر اخلاص و محبت و علاقه زياد به اين أمر، و قهرا موجب أجر بيشتر خواهد شد.

2- اذا عرف حقه: حق به معني أمري است كه ثابت و مطابق باشد با واقع، خواه در موضوعات خارجي باشد، يا در أعمال، يا در أحكام، يا در علوم و معارف، يا در مقامات روحاني، يا در شؤون زندگي، يا غير اينها، و آن صفت بر وزن صعب است.

و مقصود در اينجا: مقامات روحاني از جهات قرب به خداوند متعال و معارف الهي و علوم رباني و وصايت از رسول خدا و مظهريت در صفات جلال و كمال و صدق در رفتار و كردار و گفتار و ارتباط با غيب، مي باشد.

و اضافه در كلمه - حقه: به معني لام است، يعني حقايق و واقعياتي كه براي آن حضرت و مخصوص او است.

و زيارتي كه توأم باشد با انكار و حجود اين حقائق كه امور ثابت و واقعي است: نتيجه بخش و مفيد نبوده، و مانند سائر زيارات ظاهري خواهد بود.

و همچنين است اگر روي غفلت و جهالت صورت بگيرد.

2- و حرمته: حرمة چون فعلة آن چيزي است كه محفوظ و ممنوع باشد، يعني جايز و حلال نشود هتك ممنوع و محفوظ بودن آن. و اين مفهوم در مقابل حلال است.

و اين عنوان در مرتبه متأخر حق است، يعني پس از تحقق موضوع حق: حكم لزوم احترام و محفوظ و ممنوع بودن آن به اقتضاي عقل ثابت مي شود.

و در اين مورد چون عناوين وصايت و ارتباط با غيب و قرب و مظهريت تامه



[ صفحه 148]



شخص امام حق و ثابت گرديد: لازم است به حفظ و احترام آن از روي اعتقاد و عمل و قول، مجاهدت كرد.

و اين معني أثر و نتيجه موضوع حق است، و از اين لحاظ در مرتبه متأخر آن ذكر شده است.

و برگشت اين قيد به حقيقت ايمان و تشيع و پيروي خالص از عقائد و أعمال و روش آن حضرات مي شود.

3- و ولايته: ولايت به معني اشراف و تدبير امور باشد، و حقيقت ولايت قرار گرفتن در پهلوي چيزي است كه رابطه اشراف و تدبير و اداره آن در ميان باشد.

و اين معني در حقيقت و از لحاظ واقعيت مطلق صددرصد براي خداوند متعال باشد، و سپس در مرتبه متأخر و در ظل او براي أنبياء و أولياء و أوصياء ثابت است.

و ولايت پس از تكوين و تقدير بوده، و در رابطه تربيت و تدبير امور شخصي و اجتماعي انجام مي گيرد.

انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا - 5 / 55.

ولايت خداوند متعال: در مراحل جريان بقاء موجودات پس از ايجاد و تقدير آنها، و در رابطه عوارض و حوادث و آنچه تعلق به ادامه حيات دارد، و يا آنچه مربوط باشد به نظم و تدبير عوالم كلي يا اجتماع، و يا از لحاظ جعل و تشريع مقررات.

و أما ولايت رسول أكرم و حضرات أئمه عليهم السلام: منحصر مي شود به جهت آخر كه تشريع أحكام الهي و مقررات ديني و تعيين وظائف عبوديت، از مراحل



[ صفحه 149]



توحيد و تهذيب نفس و آنچه مربوط مي شود به سير انسان به سوي كمال.

هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة 62 / 2. [1] .

پس اين رسالت در حقيقت خلافت از جانب پروردگار متعال است در موضوعات ابلاغ آيات و تزكيه و تعليم.

و برگشت اين معني به تثبيت توليت الهي است در اين قسمت مخصوص، به رسول او و جانشينانش صلوات الله عليهم.

و نتيجه اذعان به اين ولايت و قبول كردن آن: اين است كه انسان از جان و دل و در ظاهر و باطن، در مقابل دستورها و فرمانهاي آنان كه از جانب خدا هستند (و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي 53 / 4) [2] كمال اطاعت و تسليم و تمام تبعيت و خضوع پيدا كرده، و كمترين تخلفي نداشته باشد. و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا - 59 / 7. [3] .

و اين ولايت متأخر از موضوع حق و حرمت بوده، و در مرتبه سوم قرار مي گيرد: زيرا حق و حرمت مربوط به علو مقام و شخصيت والاي آن حضرات بوده، و ولايت اشاره به ثبوت منصبي باشد كه به اقتضاي مقام رفيع ذاتي، از جانب خداوند متعال تعيين مي شود.

4- أن يغفر له: اين قسمت چهارم نيز در حقيقت نتيجه طبيعي سه قسمت



[ صفحه 150]



گذشته باشد، زيرا زيارت با اين شرائط و ديدار با اين خصوصيات (قبول و تصديق به حقوق و حرمت و ولايت آن حضرات و تسليم شدن در مقابل آنان) در حقيقت توبه كامل از همه معاصي و ذنوب گذشته و آينده خواهد بود.

آري نه تنها معاصي گذشته محو و بخشيده خواهد شد، و معاصي آينده نيز پس از اين توجه و عرفان و توبه خالص باطني به وقوع نه پيوسته، و اگر روي غفلت ظاهر شد: توأم با توبه و ندامت و استغفار خواهد بود.

يا أيها الذين آمنوا توبوا الي الله توبة نصوحا عسي ربكم أن يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات - 66 / 8. [4] .

و ضمنا معلوم شود كه: اين قيود و يا شبيه به آنها در همه زيارات حضرات أئمه أطهار وارد شده است. رجوع شود به كتاب شريف من لا يحضره الفقيه، أبواب حج و زيارات.



[ صفحه 151]




پاورقي

[1] خدايي كه مبعوث كرده است در ميان أفراد ساده پيغمبري را كه تزكيه كرده و تعليم كتاب و حكمت بدهد.

[2] سخن نمي گويد از خواهش نفس، و نيست سخن او مگر آنكه وحي نازل شود.

[3] و آنچه آورده است براي شما رسول اكرم، پس آن را بگيريد، و آنچه را كه نهي مي كند از آن پس بپذيريد.

[4] اي آنانكه ايمان آورده ايد توبه كنيد به سوي خداوند متعال توبه خالص، اميد است كه خداي شما بپوشاند از شما بديهاي شما را، و داخل كند شما را به بهشتها.