بازگشت

الدنيا كفي ء الظلال (جهان چون سايه اي)


يا هشام! أصلح أيامك الذي هو أمامك، فانظر أي يوم هو و أعد له الجواب، فانك موقوف و مسؤول. و خذ موعظتك من الدهر و أهله، فان الدهر طويلة قصيرة فاعمل كأنك تري ثواب عملك لتكون أطمع في ذلك. واعقل عن الله و انظر في تصرف الدهر و أحواله، فان ما هو آت من الدنيا، كما ولي منها، فاعتبر بها. و قال علي بن الحسين عليهماالسلام: «ان جميع ما طلعت عليه الشمس في مشارق الأرض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولي من أولياء الله و أهل المعرفة بحق الله كفي ء الظلال - ثم قال عليه السلام -: أو لا حر يدع [هذه] اللماظة لأهلها - يعني الدنيا - فليس لأنفسكم ثمن الا الجنة فلا تبيعوها بغيرها، فانه من رضي من الله بالدنيا فقد رضي بالخسيس».

اي هشام! روزگارانت را درست كن، بنگر كه چه روزهايي در پيش است، پاسخي براي آن روز فراهم آر، كه تو را بر پا [و ايستاده] مي دارند و از تو [چيزهايي] مي پرسند. از روزگاران [و مردمان] پند بياموز؛ چرا كه روزگار با همه ي درازي، كوتاه است. كردار تو چنان باشد، گويي پاداش آن را پيش چشم مي بيني و [از اين رو] بر اميد و آرزوي خويش مي افزايي، و از خدا و در خدا انديشه كن و به ديگرگوني روزگاران بنگر كه آينده ي اين جهان، همانند گذشته ي آن است؛ پس از جهان عبرت بيندوز. علي بن الحسين - درود بر هر دو باد - فرموده است: تمام آنچه خورشيد، در مشرق و مغرب جهان، بر آن مي تابد؛ از دريا و خشكي و دشت و كوه، [همه] در نزد دوستان خداوند و عارفان و آشنايان مقام او چون سايه اي است. آن حضرت سپس فرموده است: آزاده اي هست آيا كه اين جهان اندك ناچيز را - كه به پس مانده ي غذايي در دهاني مي ماند - به دوستداران آن وانهد؟ تنها بهشت، بهاي جان شماست، جان را جز با بهشت سودا نكنيد. آن كس كه از [نعمتهاي بي كران] خداوند تنها به همين جهان خرسند مي شود، به اندك چيزي و پست چيزي خرسند شده و بسنده كرده است.