بازگشت

الحكم العيسوية (حكمتهاي عيسوي)


يا هشام! ان المسيح (عليه السلام) قال للحواريين: «يا عبيد السوء يهولكم طول النخلة و تذكرون شوكها و مؤونة مراقيها و تنسون طيب ثمرها و مرافقها. كذلك تذكرون مؤونة عمل الآخرة فيطول عليكم أمده و تنسون ما تفضون اليه من نعيمها و نورها و ثمرها. يا عبيد السوء نقوا القمح و طيبوه و أدقوا طحنه تجدوا طعمه و يهنئكم أكله، كذلك فأخلصوا الايمان و أكملوه تجدوا حلاوته و ينفعكم غبه، بحق أقول لكم: لو وجدتم سراجا يتوقد بالقطران في مظلمة لاستضأتم به و لم يمنعكم منه ريح نتنه. كذلك ينبغي لكم أن تأخذوا الحكمة ممن وجدتموها معه و لا يمنعكم منه سوء رغبته فيها. يا عبيد الدنيا بحق أقول لكم: لا تدركون شرف الآخرة الا بترك ما تحبون، فلا تنظروا بالتوبة غدا، فان دون غد يوما و ليلة و قضاء الله فيهما يغدو و يروح.

بحق أقول لكم: ان من ليس عليه دين من الناس أروح و أقل هما ممن عليه الدين و ان أحسن القضاء و كذلك من لم يعمل الخطيئة أروح هما ممن عمل الخطيئة و ان أخلص التوبة و أناب. و ان صغار الذنوب و محقراتها من مكائد ابليس، يحقرها لكم و يصغرها في أعينكم فتجتمع و تكثر فتحيط بكم. بحق أقول لكم: ان الناس في الحكمة رجلان: فرجل أتقنها بقوله و صدقها بفعله. و رجل أتقنها بقوله وضيعها بسوء فعله، فشتان بينهما، فطوبي للعلماء بالفعل و ويل للعلماء بالقول. يا عبيد السوء اتخذوا مساجد ربكم سجونا لأجسادكم و جباهكم. واجعلوا قلوبكم بيوتا للتقوي. و لا تجعلوا قلوبكم مأوي للشهوات، ان أجزعكم عند البلاء لأشدكم حبا للدنيا. و ان أصبركم علي البلاء لأزهدكم في الدنيا. يا عبيد السوء لا تكونوا شبيها بالحداء الخاطفة و لا بالثعالب الخادعة و لا بالذئاب الغادرة و لا بالأسد العاتية كما تفعل بالفرائس. كذلك تفعلون بالناس، فريقا تخطفون و فريقا تخدعون و فريقا تغدرون بهم. بحق أقول لكم: لا يغني عن الجسد أن يكون ظاهره صحيحا و باطنه فاسدا. كذلك لا تغني أجسادكم التي قد أعجبتكم و قد فسدت قلوبكم. و ما يغني عنكم أن تنقوا جلودكم و قلوبكم دنسة. لا تكونوا كالمنخل يخرج منه الدقيق الطيب و يمسك النخالة. كذلك أنتم تخرجون الحكمة من أفواهكم و يبقي الغل في صدوركم. يا عبيد الدنيا انما مثلكم مثل السراج يضي ء للناس و يحرق نفسه. يا بني اسرائيل زاحموا العماء في مجالسهم و لو جثوا علي الركب، فان الله يحيي القلوب الميتة بنور الحكمة كما يحيي الأرض الميتة بوابل المطر.

اي هشام! مسيح - درود بر او باد - به حواريان فرمود: اي بندگان بدكنش! بلنداي درخت نخل بر شمايان شگفت و دشوار مي آيد، خارهاي آن و سختي ميوه چيني از آن را به ياد مي آوريد [و در ذهن و زبان داريد]، اما لطافت ميوه ها و سودمنديهايش را فراموش مي كنيد و از ياد مي بريد. همچنين [و بدين گونه] است كه دشواري كردار براي آن جهان را به ياد مي آوريد و در نگاه شما بي پايان و بي فرجام مي آيد و از ياد مي بريد كه چه مايه از نعمتها و ميوه ها و شكوفه هاي آن بهره خواهيد برد.

اي بندگان بدكنش

[كه كردار زشت مي آوريد]! دانه هاي گندم را پاك و به خوبي آسيا كنيد، تا طعم خوش آن را دريابيد و گواراتان شود. پس همين گونه ايمان را صاف و خالص گردانيد و كامل كنيد، تا حلاوت آن را دريابيد و از فرجام آن بهره بريد. حقيقت را به شمايان مي گويم: اگر چراغي در شب تاريكي بيابيد كه به [روغن] قطران مي سوزد، از آن روشنا مي گيريد و از بوي ناخوشش نمي رنجيد، همين سان شايسته است كه حكمت و فرزانگي را نزد هر كس كه يافتيد برگيريد و نيت ناپاك او [در دانستن و آموزش] شما را از آموختن حكمت باز ندارد.

اي پرستندگان و بردگان اين جهان! راست مي گويمتان: به شرافت جهان ديگر دست نمي يابيد، مگر آنچه را دوست مي داريد رها كنيد. براي توبه چشم انتظار فردا نباشيد كه تا [هر] فردا، شب و روزي مانده است و[مرگ و] قضاي الهي مي آيد و مي رود.

راست مي گويمتان: آن كس كه وام ديگران به گردن ندارد، آسوده تر از آن كس است كه وامي به گردن دارد و ادا مي كند. و چنين است آن كس كه گناهي ندارد، آسوده تر است از آن كه گناهي دارد و توبه مي كند و انابت مي آورد. و [راستي كه] گناهان خرد و اندك، دامها و تورهاي ابليسند، اوست كه در چشمانتان گناهاني را كوچك مي نمايد و خرد مي شمارد؛ تا انبوه شوند و فراوان گردند و شما را در ميانه گيرند.

راست مي گويمتان: مدعيان حكمت و فرزانگي دوكسند: يكي كسي كه آن را با سخنان خويش استوار مي دارد و با كردار خويش راست مي گرداند، و ديگر كسي كه آن را با سخنان خويش استوار مي دارد و با كردار خويش تباه مي كند. بسا فاصله كه ميان اين دو كس است. خوشا عالمان و زهي دانايان كه اهل كردارند و واي آن عالمان و دانايان كه [تنها] اهل گفتارند.

اي بندگان بدكردار! مساجد پروردگار خويش را زندان تن ها و پيشانيهاي خود كنيد و دل و جانتان را خانه ي پرستش و پرهيز. و دلهاتان را آرامگاه شهوت نگردانيد. آن كس از شمايان كه اين جهان را دوست تر مي دارد، در هنگامه ي بلا بيشتر ناشكيبايي مي كند، و آن كس از شمايان كه از اين جهان كناره مي گيرد و زهد مي ورزد، در هنگامه ي بلا شكيباتر است.

اي بندگان بدكنش! چنان كلاغكان پرشتاب و روباهان فريبكار و گرگهاي نابكار و شيران سركش نباشيد، كه آنچه آنان با شكار خويش مي كنند با مردمان روا داريد: برخي را برباييد و برخي را فريب دهيد و

برخي را خيانت كنيد. راست مي گويمتان: چه سود كه تن به ظاهر و صورت، سلامت باشد و به باطن و سيرت، فاسد. همين سان چه سود از تن شمايان، كه از آن به شگفت مي آييد، حالي كه جانهاتان را فساد و تباهي آكنده است. چه سود كه پوستتان را پاكيزه كنيد و دلهاتان ناپاك و آلوده باشد. چون غربال نباشيد كه آرد نيكو باز پس مي دهد و تفاله را نگاه مي دارد؛ يعني كه زبانتان فرزانگي و حكمت بتراود و كينه در سينه ي شما بماند.

اي بردگان اين جهان! حكايت شما حكايت چراغي است كه مردمان را روشنايي مي بخشد و خويشتن را مي سوزد. اي فرزندان اسرائيل! همنشين دانايان شويد و به سوي [مجالس] عالمان راه پيماييد؛ اگرچه با سر زانوان باشد، و خداوند است كه دلهاي مرده را با روشناي فرزانگي زنده مي كند، چنان كه زمين مرده را با رگبار باران.