بازگشت

القبيح والاقبح (زشت و زشت تر)


يا هشام! ما أقبح الفقر بعد الغني. و أقبح الخطيئة بعد النسك. و أقبح من ذلك العابد لله ثم يترك عبادته.

اي هشام! چه زشت است: نخست توانگري و سپس بينوايي و مسكنت، نخست عبادت و سپس گناهكاري و معصيت؛ و زشت تر آن است كه پرستنده اي ترك پرستش كند.