بازگشت

برخورد حاكمان سياسي معاصر با امام


مهدي خليفه عباسي امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابي كه ديد و نيز تحت تأثير شخصيت امام از او عذرخواهي كرد و وي را به مدينه بازگرداند، مي گويند كه مهدي از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قيام نكند. اين روايت نشان مي دهد كه امام كاظم قيام را در آن زمان صلاح و شايسته نمي دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به «العبد الصالح» معروف بوده است، به قدري در نظر مردم مقامي والا و ارجمند داشته كه او را شايسته مقام خلافت و امامت ظاهري نيز مي دانستند و همين امر موجب تشويش و اضطراب دستگاه خلافت شده و مهدي به حبس او فرمان داده است.

زمخشري در «ربيع الابرار» آورده است كه هارون فرزند مهدي در يكي از ملاقاتها به امام پيشنهاد كرد فدك را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت وقتي اصرار زياد كرد، فرمود مي پذيرم به شرط آنكه تمام آن ملك را با حدودي كه تعيين مي كنم به من واگذاري، هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يك حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش كناره درياي خزر است.

هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت: پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود: مي دانستم اگر حدود فدك را تعيين كنم آن را به ما مسترد نخواهي كرد (يعني خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق من است)، از آن روز هارون كمر به قتل موسي بن جعفر بست.

در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله در حضور سران قريش و رؤساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا بن عم. و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام كاظم حاضر بود و فرمودند: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا ابت (يعني سلام بر تو اي پدر من)، مي گويند هارون دگرگون و خشم از چهره اش نمودار شد.