بازگشت

نقش پيشوايان نور و رهبران نار در جامعه


در پي گيري تفسير راستين امامت و هدايت امت به «صراط مستقيم» در احاديث تفسيري امام موسي عليه السلام اينك تعليمي آموزنده و بسيار با ارزش را مي آوريم در بيان اهميت نقش رهبري در سعادت و شقاوت انساني و تبيين ابعاد امامت و رهبري در گسترش «صلاح» و «سداد» و يا گسترش «تباهي» و «فساد».

محمدبن منصور مي گويد:

از امام كاظم عليه السلام درباره اين آيه پرسيدم: «إنّما حرّم ربّي الفواحش ما ظهر منها و ما بطن» (اعراف/33)؛ هر آينه پروردگارم كارهاي زشت را، خواه آشكار باشد خواه پنهان، حرام كرده است.

فرمود: «قرآن را ظاهري است و باطني، همه آنچه در كتاب حرام شده وجه ظاهر است، و باطن آن، پيشوايان جور است و همه آنچه در كتاب خدا حلال شده است، وجه ظاهر است، و باطن آن، امامان حق است.»

تعليمي است تنبّه آفرين، بيدارگر و عظيم. نمونه هاي اين تعليم در معارف دريا وار اهل البيت عليهم السلام بسيار است و اين همه نشانگر آن است كه رهبري الهي، بدان جهت كه جلوه اي از حق و نمونه والاي رفتار اسلامي است، جامعه تحت رهبري و حكومتش با الگوگيري از وي، عملاً به سوي پاكي و قداست رو مي آورد و ديگر آنكه رهبر الهي و نظام تحت رهبري وي، با حراست از ارزشهاي الهي و حاكميت بخشيدن به قوانين زندگي ساز قرآني، عملاً جامعه را به سداد و عفاف سوق مي دهند. اما رهبران فاسد با سياست شيطاني، دقيقاً در جهت ضد اين عمل مي كنند.

برخي از پژوهشگران در تفسير اين روايت، بياني دلنشين دارند، آميخته با تعاليم ديگر اهل البيت عليهم السلام كه مي آورم:

كوري سياسي از مهم ترين انواع كوري و فريب خوري است. بدان جهت كه رهبري و مديريت نقش زنده اي در تكامل جامعه ها و تربيت افراد و پراكندن صلاح يا فساد و تثبيت آنها دارد. به همين جهت از امامان اهل بيت عليهم السلام وارد شده است كه «ريشه زشتيها و تباهيها و باطن آنها، امام باطل است و ريشه نيكيها و شايستگيها و فضايل و خيرات و بركات، امام حق» سخن اميرالمؤمنين عليه السلام نيز چنين است كه «رعيّت نيكو و شايسته به سبب امام (حاكم) عادل نجات پيدا مي كند و رعيت بدكار و فاجر به سبب امام (حاكم) فاجر هلاك مي شود» و اين روايت از امام جعفر صادق عليه السلام است كه «به هنگام ولايت والي جائر، هر چه حق است، پايمال مي شود و از ياد مي رود و هر چه باطل است، زنده مي شود و ستم و تباهي و جور، ظهور پيدا مي كند» و در بعضي از احاديث آمده است كه قبول ولايت حاكم جائر، كفر است؛ پس امام حاكم عادل حق، اصل خير براي همه مردم است و حاكم باطل ستمگر و كارگزاران او ريشه هاي هر شرّند. بر مبناي اين اصل اساسي قويم، روايات فراوان از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام آمده است حاكي از اينكه «هر كس بي امام از دنيا برود، به مرگ جاهليت (يعني بي نصيب از اسلام) مرده است.»

آنچه در اين احاديث آمده، تفسير عيني تحولات و دگرگونيهاي جامع انساني است و چگونگي حكومتها و حاكميتها بهترين دليل آن، و در مجموع، نشانگر نقش شگرف رهبريها و نظامها در چگونگي انسانهاست.