بازگشت

امامت، امانت الهي


در منظر امام عليه السلام امامت وديعه الهي است؛ جايگاهي است بلند و مرتبتي است عظيم كه خداوند به شخصيتي والا وا مي گذارد و جامه امامت را بر تن او مي كند. نقطه اوج مباحث كلامي در مبحث امامت در بيان فريقين و يا فرق اسلامي نيز اينجاست كه شيعه با الهام از قرآن، امامت را «منصبي» الهي تلقي مي كند و دست «جعل الهي» را در آن به روشني مي نگرد و مشروعيت آن را در وجود شخصي به اختيار مردم نمي نهد كه تفصيل بحث در مقامي ديگر است.

امام موسي بن جعفر عليه السلام در تفسير آيه اي از قرآن بر اين نكته تأكيد كرده و تنبّه داده است. محمد بن الفضيل مي گويد:

از ابو الحسن عليه السلام [امام هفتم] درباره آيه ي «أن تؤدّوا الأمانات إلي أهلها» پرسيدم، فرمود: «هم الأئمّة من آل محمد يؤدّي الإمام الأمانة إلي إمام بعده و لا يخصّ بها غيره و لا يؤدّ بها عنه»؛ آنان پيشوايان از آل محمدند كه هر كدام امانت را به امام بعدي وا مي گذارد؛ و از امام بعد پنهان نمي دارند و امانت را به ديگري [غير از آنان] نمي سپارند.

يونس بن عبدالرحمن مي گويد:

از امام موسي بن جعفر عليهما السلام درباره آيه ي «إنّ الله يأمركم أن تؤدّوا الأمانات إلي أهلها» پرسيدم، فرمود: «هذه مخاطبة لنا خاصّة أمر الله تبارك و تعالي كلّ إمام منّا أن يؤدّي إلي الإمام الذي بعده و يوصي إليه»؛ مخاطب اين آيه، اختصاصاً ما هستيم. خداوند هر يك از امامان را امر كرده است تا ميراث امامت را به ديگري وصيت كند و بسپارد.

آنچه از اين دو روايت به روشني پيداست، نقش «جعل الهي» در مشروعيت امامت، و جايگاه امامت به عنوان وديعه اي خداوندي است و تصريح به اينكه در امامت، «جعل الهي» نقش بنيادي و اساسي داراست.

مفسّران در آيه به درستي مفهوم «امانت» را عام گرفته اند. و آيه را چونان حكمي در مبادلات اجتماعي، اقتصادي و فكري تلقي كرده اند كه مؤمنان را به گزاردن آن امر مي كند؛ كه پيامي است بلند و آموزه اي است ارجمند؛ كه انسان مؤمن هر آنچه را در اختيار دارد، به گونه اي امانت الهي تصوّر كند و در اداي آن كوتاهي نورزد و در دايره اي محدودتر، آنچه را از ديگران در اختيار دارد، بدون هيچ گونه كاستي بازگرداند. اين نكته در تفسير آيه روشن است. اما اينكه امامت، پيشوايي و مسئوليت رهبري، برترين و عالي ترين مصداق آن است نيز مي توان گفت كه سخني دور نيست.

ابن ابي حاتم آورده است كه علي عليه السلام در تفسير آيه فرمود:

بر پيشواست كه بر اساس كتاب الله حكم راند و در ميان مردمان امانت به درستي بگذارد و چون چنين كند، بر مسلمانان است كه فرمان او را بشنوند و اطاعت كنند و چون فراخواند، پاسخ گويند.

از زيد بن اسلم نيز نقل كرده است كه او گفته است: «اين آيه درباره حاكمان و حكومت گران نازل شده است.» بدين سان اين آيت الهي كه عام است و تمام امانتها را فرا مي گيرد، امانت به معناي حكومت، برترين مصداق آن خواهد بود.

اما در تفسيري كه حضرت امام موسي بن جعفر عليه السلام از آن به دست داده اند، حقيقتي است فراتر از آنچه تا بدين جا آورديم. امام عليه السلام ضمن تفسير «امانت» به «امامت»، جمله «إلي أهلها» را «نص» بر امامت دانسته اند كه روشن است باز هم به لحاظ تعيين مصداق و مراد الهي از آيه، نشانگر برترين مصداق است و با توجه به ظرافتي كه در بيان امام عليه السلام است، مفسّر و فقيه بزرگ مرحوم آية الله سيد عبدالاعلي سبزواري نوشته اند:

روايات متواتر نشانگر اين هستند كه مراد از «إنّ الله يأمركم أن تؤدّوا الأمانات إلي أهلها» امامان معصوم عليهم السلام هستند، و نشانگر اينكه بايد امام پيشين «امانت امامت» را به امام پسين به امر الهي وانهد؛ و اين همه تطبيق مفهوم كلي و عام آيه به برترين و والاترين مصداق آن است، و گرنه آيه عام است و تمام گونه هاي «امانت» را شامل مي شود.

علامه طباطبايي رحمه الله نيز رواياتي را كه بدانها اشاره كرديم، از باب «جري و تطبيق» دانسته است، اما مفهوم آيه را درباره مطلق «امانت» و «حكم عام بر لزوم اداي حقوق به صاحبان حق و امانت به صاحبان آنها» تلقي كرده است.

بدين سان، آيه «إنّ الله يأمركم أن تؤدّوا الأمانات» بر پايه تفسيري كه امام موسي بن جعفر عليه السلام به دست دادند، افزون بر عرضه حقايق بسيار، نشانگر آن است كه «امامت»، «وديعه اي الهي و امانتي ربّاني» است و دست بشر در چگونگي آن دخالتي ندارد.