بازگشت

لزوم پيوند ناگسستني با امام، در همه حال و همه جا


آيين پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آيين وحدت بود و هماهنگي. تفرقه و جداييها را بر نمي تابيد و به يگانگي و همسويي امر مي كرد. وحدت را در قالب پيوندها مي ديد؛ پيوندهاي اجتماعي، عاطفي و تا بدانجا كه كساني را كه پيوندها را مي گسلند و ارتباطها را مي شكنند، در خسران مي ديد و مآلاً به دور از رحمت خداوند: «الذين ينقضون عهد الله مِن بعد ميثاقه و يقطعون ما أمر الله بعد أن يوصل و يُفسدون في الأرض أولئك هم الخاسرون». (البقره/ 27)

گو اينكه برخي از مفسران، اين آيه را در محدوده قطع رحم و بريدن پيوند خويشاوندي نگريسته اند، ولي دقت در مفهوم آيه نشان مي دهد كه معناي وسيع تر و عمومي تري دارد، و قطع رابطه ها را در ابعاد گسترده نيز مانند: قطع رابطه پيامبران و مؤمنان خواهد گرفت.

بيشتر مفسّران، مفهوم آيه را عام گرفته اند و در ضمن گزارش ديدگاههاي مختلف درباره «آنچه خداوند به پيوند آن فرمان داده است»، بر اين باور پاي فشرده اند كه مفهوم اين جمله، عام است. طبري گو اينكه در آغاز، آيه را در «قطع رحم» منحصر مي داند و آن را از قتاده نيز گزارش مي كند، اما فراگيري آن (قطع پيوند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و مؤمنان) را نيز دور از صواب نمي داند. ثعلبي آيه را عام دانسته و بر اين باور رفته است كه ايمان به تمام رسولان و آموزه هاي آنها نيز مصداق آيه است كه خداوند بدانها امر كرده و مؤمنان شعارشان «لا نفرّق بين أحد من رُسله» (بقره/ 285) است و كافران شعارشان «نؤمن و نكفر ببعض» (نساء/150) است.

به واقع، ثعلبي اين نوع پيوند را مصداقي از «صله»، بلكه برترين مصداق آن مي داند.

گو اينكه روشنترين مصداق آن را «صله رحم» تلقي مي كند.

سيد قطب براي تبيين مراد از «و يقطعون ما أمرالله به أن يوصل» نگاشته است:

خداوند به پيوندهاي بسياري فرمان داده است، به پيوند با خويشان و نزديكان، به پيوندهاي انساني، به پيوندهاي سرچشمه گرفته ازعقيده و برادري، و نشأت يافته از آن ـ كه هيچ پيوند و ارتباطي بدون آن استوار نگردد ـ و بدين سان دامنه پيوند هايي كه خداوند بدان فرمان داده است و مؤمنان بايد آنها را پاس دارند، بسي فراتر از پيوند «خويشاوندي» است و روشن است كه در اين ميان، پيوند با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و به ديگر سخن، پيشواي الهي كه تداوم راستين و تجلّيِ عين و تبلور تمام نماي آن، «امام معصوم» است، در اوج تمام پيوندها قرار خواهد داشت آموزه هاي قرآني و تعاليم نبوي و وَلَوي دربار لزوم پيوند با پيشوايان الهي و همگامي و همراهي با آنان و هشدار از جدايي، تك روي، و سست انگاري همراهي با پيشوايان الهي، بس فراوان و همه و همه، مصداق آنچه خداوند بدان امر كرده و مآلاً مصداق عيني اين آيت الهي است.

اين را نيز بيفزاييم كه خداوند از آنان كه پيوندها را مي گسلند و ارتباط به مبدأ نور و سرچشمه زيبايي، حركت و حقيقت؛ يعني رهبري را مي زدايند، در اين آيه به «فسق» و «فاسقان» ياد كرده و آن را نكوهيده است. متقابلاً كساني را كه اين پيوندها را استوار مي دارند و بر آن پاي مي فشارند و مآلاً به پيوند بزرگ انساني و استواري پايه هاي نظام اجتماعي ياري مي رسانند، ستوده و در آيه اي ديگر از آنان به بينادلانِ خردورز ياد كرده و فرموده است: «الذين يوفون بعهد الله و لا ينقضون الميثاق و الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل و يخشون ربّهم و يخافون سوء الحساب» (رعد/20)؛ آنان كه پيمان خداوند را پاس مي دارند و پيمان نمي شكنند، و آنان كه هر آنچه را خداوند به پيوند آن امر فرموده است، مي پيوندند و از پروردگار خويش مي ترسند و از سختي بازخواست بيم دارند.

در اين آيت الهي نيز چنانكه مفسران بزرگ بدان تصريح كرده اند، «يصلون ما أمر الله به أن يوصل» عام است و همه گونه پيوندها را شامل مي شود كه در اوج آن، پيوند با رهبري امت و پيشواي عادل آيين عدالت گستر است.

به ديگر سخن، بر همان پايه اي كه در تفسير آن آيه آورديم، مفسّران، اين آيه را نيز عام گرفته اند و تمام پيوندهاي اجتماعي، فكري و اعتقادي را در حوزه معنايي اين آيه وارد دانسته اند. به واقع، خداوند تبارك و تعالي با اين دو آيه، مؤلفه هاي مثبت و منفي مجتمع انساني ـ الهي را رقم مي زند. اجتماعي منسجم، استوار، پيوسته همسوي يك جهت و هدفدار. مجتمعي در پيوند با خداوند و همسوي با آموزه هاي الهي و همراه با پيشوايي ربّاني و در ميان خود منسجم، متشكل و استوارگام و.

پيشواي بزرگ الهي، ترجمان والاي وحي ربّاني، حضرت موسي بن جعفر عليه السلام در تفسير آيه فرموده اند:

پيوندي كه بدان امر شده است، پيوند با آل محمد است آويخته بر عرش الهي كه مي گويد: خدايا با آنان كه با من پيوند دارند، بپيوند و با آنان كه از من مي گسلند، قطع كن.

اين روايت، ضمن آنكه به روشني، گستره مفهوم آيه را تبيين مي كند، لزوم چنگ انداختن به دامن اهل بيت عليهم السلام را براي هر چه بيشتر آشنا شدن با اعماق قرآن نيز نشان مي دهد. افزون بر آنچه آمد، با توجه به آن روزگار سياه و تاريك و حاكميت ستم و جور و روزگار بريدن ها و گسستن ها، چنانكه پيشتر اشاره كرديم، بدين مفهوم، روايات بسياري در منابع و مصادر روايي توان يافت. امام صادق عليه السلام در تفسير آيه ياد شده مي فرمايد:

في رحم آل محمد و قد يكون في قرابتك:

اين جمله درباره پيوند با آل محمد است و گاهي در خويشاوندان و بستگان تو نيز هست. يعني بدان كه پيوند با رهبري و پيشواي به حق، برتر و پيشتر از پيوند با خويشاوندان است. امام عليه السلام پس از آنكه آيه را بدين گونه تفسير و يا تأويل مي كنند، به نكته مهمي در شناخت قرآن اشاره مي كنند و مي فرمايند:

فلا تكوننّ ممّن يقول للشيء أنّه في شيء واحد؛

از كساني مباش كه مي گويند «هر چيزي در برابر چيزي».

يعني از كساني مباش كه معناي آيات را منحصر به مصداق معيني بداني و آن را در معنايي محدود، محصور كني.

علامه مجلسي رحمه الله در توضيح روايت نوشته اند:

يعني اگر آيه در مورد ويژه اي نازل شد، حكمش را در آن محصور نساز، بلكه به همگنان آن گسترش دِه، و يا اينكه چون براي آيه اي معنايي گفتيم، آنگاه در مقامي ديگر، معناي ديگر ياد كرديم؛ چيزي از آن را منكر نشو؛ چرا كه آيه را ظاهري است و باطني و....

آنچه در توسيع مفهوم اين گونه آيات آمد، در روايات ديگري از امام موسي بن جعفر عليه السلام تفسير بيدارگر مي يابد و ابعاد اين پيوند در همه زمانها و در تمام شرايط، گوشزد مي شود.

اين احاديث، بسيار تنبّه آفرين و پندآموز است. اسحاق بن عمار مي گويد:

از امام موسي عليه السلام دربار تفسير آيه ي «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعنه له و له أجر كريم» (حديد/11) پرسيدم، فرمود: «نزلت في صلة الإمام»؛ يعني درباره پيوند با امام و رهبري نازل شده است.

در روايت ديگري با بياني روشن تر، مصداق آيه را تبيين كرده، مي فرمايد: «صلة الإمام في دولة الفسقة»؛ يعني درباره ياري رساني به امام و پيوند اقتصادي با رهبري شايسته در حاكميت فاسقان نازل شده است. در تبيين بيشتر اين تعليم بزرگ، اين سخن امام صادق عليه السلام را هم بياوريم كه فرمود:

منظور، برقرار ساختن پيوند با امام و پيشواي مسلمين در هر سال از طريق كمك مالي است؛ كم باشد يا زياد.