بازگشت

زيد بن موسي


اين زيد معروف به «زيدالنار» است.

در سال دويستم هجرت كه عبدالله مأمون امام هشتم و معصوم دهم ما علي بن موسي الرضا را به ولايت عهد برگزيد «زيد» در بصره



[ صفحه 53]



بر حكومت وقت خروج كرد و آتش به محله ي بني عباس زد و از اين رو به «زيد النار» شهرت گرفت

اين كردار وحشيانه از زيد بن موسي امام علي بن موسي الرضا را سخت ناراحت و مكدر ساخت.

احتمال مي رود كه زيد چون برادرش ابوالحسن الرضا را در مقام شامخ دولت ديد حس حسادتش تحريك شد و در عين حال به اتكاي مقام برادر خود از خويشتن حركتي به دين پستي و نابكاري نشان داد.

حسن بن سهل والي عراق زيد را دستگير كرد و دست به گردن بسته به مروش فرستاد تا مأمون كيفر اين كردار را در كنارش بگذارد ولي مأمون به احترام مقام امام رضا دستور داد كه اين زيد آتش افروز را به همين مسكنت و مذلت به خدمت برادرش امام رضا ببرند.

امام در آن روز با جمعي از اصحاب خويش گفتگو مي داشت وقتي چشمش به زيد افتاد فرمود:

- بقال هاي كوفه با اين روايت كه

«ان فاطمه احصنت نفسها و حرم الله ذريتها علي النار

«فاطمه خويشتن را با عفاف و تقوي نگاه داشت و به پاداش اين عفاف و تقوي ذريه اش بر آتش حرام شده اند» تو را فريفته اند زيد! تو از اين روايت مغرور شده اي و گمان داري كه كلمه ي ذريه ي فاطمه» شامل احوال تو نيز خواهد بود؟ تو غلط رفته اي و آنان كه تو را به غرور واداشته اند نيز غلط كرده اند.

كلمه ي «ذريه» در اين حديث به فرزندان شخص فاطمه يعني حسن و حسين و زينب كبري ام الحسن و زينب صغري ام كلثوم اختصاص دارد. فرزندان ديگرش به اقتضاي كردار خويش كيفر يا پاداش خواهند گرفت مگر نمي بيني كه پسر نوح «پسر پيغمبر» وقتي از پدر بريد و با كفار و بت پرستان پيوست رشته ي نسبش نيز گسسته شد. در كلام كريم



[ صفحه 54]



است كه پروردگار متعال به نوح فرمود:

انه ليس من اهلك - انه عمل غير صالح.

آن پيغمبر زاده كه گردن از فرمان خدا و پيغمبر درپيچيد ديگر پيغمبر زاده نيست. او عملي غير صالح است كه به هدر مي رود.

گوش كن زيد! تو بر ضد مسلمانان بصره برمي خيزي و خانه ي مردم را آتش مي زني و خون مردم را به خاك مي ريزي و هر چه فتنه و فساد است ببار مي آوري و پدرت موسي بن جعفر آن چنان در محراب عبادت مي ايستد كه اندامش به صورت مشتي استخوان درمي آيد.

آيا اين با عدل الهي منطبق است كه تو و موسي بن جعفر هر دو رحمت خدا را دريابيد؟ اگر چنين باشد پس شخصيت تو در پيشگاه پروردگار عادل از شخصيت موسي بن جعفر شريف تر است؟ اما اينطور نيست.

مگر نشنيده اي كه جد ما علي بن الحسين از پدران خويش روايت كرده كه:

خلقت الجنة لمن اطاع الله و لو كان عبداً حبشيا و خلقت النار عصي الله و لو كان سيداً قرشياً

و بعد اجازه داد كه غل و زنجير را از دست و پاي زيد باز كردند و گفته مي شود كه ديگر امام علي بن موسي الرضا صلوات الله اجازه نفرمود زيد به حضورش شرفياب شود زيرا قسم خورده بود كه با او سخن نگويد.

زيد بن موسي معروف به زيدالنار در سامرا از دنيا رفت و گويا در همان سامرا به خاك سپرده شد.

از ميان پسران امام عالم كاظم موسي بن جعفر صلوات الله عليه اين دوازده تن در تاريخ سرشناس و معروفند و در ميان دخترانش جز حضرت فاطمه ي معصومه صلوات الله عليها كه در قم مدفون است و رقيه بنت موسي بانوي ديگر را به اين عنوان نمي شناسيم.



[ صفحه 55]



فاطمه بنت موسي عليهاالسلام به سال دويست و يكم هجرت از مدينه به ايران نزول اجلال فرمود و در قم از دنيا رفت و در اينجا كه اكنون زيارتگاه مسلمانان است به خاك سپرده شد

عليها و علي آبائها الطاهرين سلام الله و صلواته

ولي از رقيه بنت موسي بن جعفر جز نامي نشنيده ايم.

درباره ي تعداد فرزندان امام كاظم احياناً سخن به مبالغه و گزاف هم رفته است.

در عهدة الطالب تعداد پسران و دختران موسي بن جعفر را شصت تن نوشته اند.

و الله تعالي بعلم.