بازگشت

درماندگي ابويوسف در محضر امام كاظم


روزي مهدي عباسي در محضر موسي بن جعفر عليه السلام نشسته بود، ابويوسف (كه از دانشمندان مخالف خاندان رسالت بود) در آن مجلس حضور داشت، به مهدي رو كرد و گفت: اجازه مي دهي سؤالهايي از موسي بن جعفر عليه السلام كنم كه از پاسخ آنها درمانده شود؟

مهدي عباسي گفت: اجازه دادم.

ابويوسف به امام كاظم عليه السلام گفت: اجازه است سؤالي كنم؟

امام فرمود: سؤال كن.

ابويوسف: «كسي كه در مراسم حج، احرام بسته آيا زير سايه رفتن (در هنگام سير) براي او جايز است؟»

امام كاظم: جايز نيست.

ابويوسف: آيا اگر محرم خيمه اي در سرزمين (به عنوان منزلگاه) نصب كند و زير آن برود جايز است؟



[ صفحه 65]



امام كاظم: جايز است.

ابويوسف: بين اين دو سايه چه فرق است، كه در اولي جايز نيست و در دومي جايز است؟!

امام كاظم: در مسأله ي زني كه عادت ماهيانه داشته، آيا نمازهاي آن ايام عادت را بايد قضا كند؟

ابويوسف: نه.

امام كاظم: آيا روزه اش را كه در آن ايام نگرفته بايد قضا كند؟

ابويوسف: آري.

امام كاظم: به من بگو، بين اين دو، چه فرق است كه در مورد اولي (نماز) قضا نيست و در مورد دوم (روزه) قضا دارد؟

ابويوسف: دستور چنين آمده است.

امام كاظم: «در مورد كسي كه در احرام حج است، نيز دستور چنان آمده است كه گفته شد». (نبايد مسائل شرعي را قياس كرد).

ابويوسف از اين پاسخ، واسوخته شد، مهدي عباسي به او گفت: «مي خواستي كاري (براي سرشكستگي امام) كني ولي نتوانستي.»

ابويوسف: رماني بحجر دامغ:

«موسي بن جعفر عليه السلام با سنگ شكننده مرا ترور كرد» يعني در برابر پاسخ او، دمغ و درمانده شدم [1] .

بايد گفت: در اين ماجرا هم ابويوسف و هم مهدي عباسي شرمنده و سرافكنده شدند.



[ صفحه 66]




پاورقي

[1] اقتباس از عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 78.