بازگشت

ماجراي عجيب ولادت امام كاظم


امام كاظم عليه السلام در روستاي ابواء (كه در بين مكه و مدينه قرار گرفته و قبر حضرت آمنه عليهاالسلام مادر پيامبر صلي الله عليه و آله در آنجاست) چشم به جهان گشود، در آن هنگام كه پدر و مادرش (امام صادق و حميده) همراه دوستان، از مدينه به سوي مكه براي انجام مراسم حج، رهسپار بودند ماجراي ولادت آن حضرت، آميخته به كرامت و شگفتيها بود، كه داستان زير بيانگر آن است.

ابوبصير مي گويد: همراه امام صادق عليه السلام در آن سالي كه پسرش موسي بن جعفر عليه السلام متولد گرديد (سال 128 ه. ق) براي شركت در مراسم حج به سوي مكه رفتيم، به سرزمين «ابواء» (منزلگاهي بين مكه و مدينه) رسيديم، امام صادق عليه السلام براي ما صبحانه آورد، وقتي كه آن حضرت به اصحابش غذا مي داد، آن را فراوان و خوب تهيه مي كرد، ما مشغول خوردن صبحانه بوديم كه فرستاده حميده (همسر امام صادق عليه السلام) آمد و گفت: حميده مي گويد: حالم منقلب شده و درد زايمان گرفته ام، و شما دستور داده ايد كه نسبت به اين پسر اقدامي نكنم (از اين رو جريان را به اطلاع مي رسانم).

امام صادق عليه السلام بي درنگ برخاست و همراه فرستاده ي حميده رفت، و پس از مدتي نزد اصحاب بازگشت.

اصحاب: خدا تو را شاد كند و ما را فدايت نمايد، ماجراي



[ صفحه 16]



حميده چه بود؟

امام صادق: خداوند حميده را سلامت داشت و به من پسري عنايت فرمود، كه در ميان مخلوقاتش از همه بهتر است، و حميده در مورد آن نوزاد مطلبي به من گفت كه به گمانش من آن را نمي دانم، در صورتي كه من به آن از او آگاهتر هستم.

ابوبصير: قربانت گردم، آن مطلب چه بود؟

امام صادق: حميده گفت؛ هنگامي كه آن نوزاد متولد شد، «دستهايش را بر زمين نهاد و سر به سوي آسمان بلند كرد.»

من به حميده گفتم: اين كار، نشانه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و نشانه ي وصي بعد از او است.

ابوبصير: توضيح بدهيد، اين كار، چگونه نشانه براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و وصي بعد از او است؟

امام صادق: در آن شبي كه نطفه ي جدم (امام سجاد عليه السلام) منعقد شد، فرشته اي ظرفي كه در آن شربت بود نزد پدرش (امام حسين) آورد كه روانتر از آب، نرمتر از كره، شيرينتر از عسل، خنك تر از برف و سفيدتر از شير بود، به او آشامانيد و دستور آميزش با همسر را به او داد، او پس از آشاميدن آن شربت، با همسرش آميزش كرد و نطفه ي جدم بسته شد.

در مورد انعقاد نطفه ي پدرم، و سپس خودم نيز همين برنامه انجام گرديد، و وقتي كه انعقاد نطفه پسرم (موسي) فرا رسيد، فرشته اي نزد من آمد همان شربت را به من آشامانيد و سپس با



[ صفحه 17]



همسرم آميزش كردم و نطفه ي همين پسرم كه تازه متولد شده، بسته گرديده، «بنابراين آنچه را كه خدا به من داده شادمانم، به اين پسر توجه داشته باشيد و بدانيد كه سوگند به خدا، او پس از من، صاحب شما است...» اين همان كلمه ي خداست كه وقتي از مادر متولد شود، دستهايش را بر زمين گذارد و سرش را به آسمان بلند كند، دست به زمين گذاردنش نشانه و رمز آن است كه هر علمي را كه خداوند از آسمان به زمين بفرستد، او دريافت نمايد، و سر به آسمان بلند كردندنش نشانه ي آن است كه ندا دهنده اي در درون عرش، از جانب خدا و از افق اعلي، او را به نام خود و به نام پدر صدا زند و بگويد:

«اي فلان! پسر فلان! در راه حق ثابت باش تا (امانت را) استوار سازي، به خاطر عظمت خلقت، تو برگزيده ي من هستي و رازدار و مخزن علم و امين وحي، و جانشين من در زمين من مي باشي، آن كس كه تو را رهبر خود كند و از تو پيروي نمايد، رحمتم را بر او واجب كردم و بهشتم را به او بخشيدم و او را به جوار رحمتم آوردم، به عزت و جلالم هر كس كه با تو دشمني كند، او را با عذاب سختم بسوزانم، اگر چه در دنيا مشمول رحمت وسيع من گردد.»

هنگامي كه نداي منادي به پايان رسيد، امام، در حالي كه دستش در زمين و سرش به سوي آسمان است، جواب منادي را بدهد، و بگويد: «خدا و فرشتگان و دانشمندان گواهي دهند كه معبودي يكتا جز خدا نيست، او كه به عدالت قيام كرده و معبودي جز خداي قادر و آگاه نيست.»



[ صفحه 18]



هنگامي كه امام چنين گويد، خداوند علم پيشينيان و آيندگان را به او عطا كند و او را شايسته زيارت روح (اعظم) در شب قدر سازد.

ابوبصير: آيا اين روح، همان جبرئيل نيست؟

امام صادق: اين روح، بزرگتر از جبرئيل است، جبرئيل از فرشتگان است، ولي روح، از فرشتگان بزرگتر است.

آيا نمي داني كه خداوند مي فرمايد:

تنزل الملائكة و الروح:

«فرشتگان و روح در شب قدر فرود مي آيند.» (سوره ي قدر / 5)، بنابراين (طبق اين آيه) روح، غير از فرشته است [1] .


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 1، ص 385 و 386.