نتيجه توسل
بانويي را در بغداد ديدند كه شتابان حركت مي كند، از او سؤال شد به كجا مي روي؟
گفت: «به سوي مرقد موسي بن جعفر عليه السلام، زيرا پسرم در زندان است و براي رهاييش نزد آن حضرت مي روم.»
شخصي كه پيرو مذهب حنبلي بود از روي تمسخر گفت: «خود موسي بن جعفر عليه السلام در زندان مرد!!»
بانو گفت: «خدايا به حق آن كسي كه در زندان كشته شد، قدرتت را براي من آشكار فرما!» همان دم پسرش را در كنارش ديد كه از زندان آزاد شده و همان لحظه پسر آن مسخره كننده حنبلي، به خاطر جنايتي كه كرده بود دستگير گرديد و به زندان سپرده شد [1] .
پاورقي
[1] انوار البهيه، ص 320.