بازگشت

دعاي امام كاظم


از عيسي بن محمد كه به نود سالگي رسيده بود نقل است كه: يك سال در جوانيه (محلي است نزديك مدينه)، كنار چاهي به نام ام عظام، خربزه و خيار و كدو



[ صفحه 200]



كاشته بودم، همين كه نزديك برداشت محصول شد و زراعت آماده گرديد ملخ آمد و تمام زراعت را از بين برد. صد و بيست دينار و بهاي دو شتر را خرج آن زراعت كرده بودم.

يك روز ناراحت نشسته بودم كه امام موسي بن جعفر عليه السلام آمد؛ سلام كرده و فرمود: حالت چطور است؟ گفتم: مثل آدمهاي مردني هستم ملخ تمام زراعتم را خورد. حضرت فرمود: چقدر زيان ديده اي؟ عرض كردم: صد و بيست دينار به اضافه ي بهاي دو شتر.

حضرت فرمود: عرفه! به ابوالغيث صد و پنجاه دينار و دو شتر بده، سي دينار اضافي از مخارجي كه كرده است. عرض كردم: اگر دعائي بفرمائيد خداوند بركت عنايت كند. داخل مزرعه شد و دعا كرد و از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرد كه فرموده است هنگام گرفتار شدن به مصائب و ناراحتي ها شكيبا باشيد و اندوه و جزع نداشته باشيد. من آن دو شتر را به كار بستم و زراعت را آب دادم، خداوند چنان بركت داد و زراعت نمو كرد كه محصول آن را ده هزار (درهم) فروختم. [1] .


پاورقي

[1] كشف الغمه / ج 3 / ص 10.