بازگشت

امام كاظم در بصره و بغداد


هارون دستور داد كه امام عليه السلام را به «عيسي بن جعفر» كه استاندار بصره بود تحويل دهند و او مدت يك سال حضرت را در نزد خود تحت نظر داشت تا اين كه هارون دستور قتل آن بزرگوار را به «عيسي» داد ولي عيسي زير بار نرفت. پس از آن هارون، موسي بن جعفر عليه السلام را از بصره به «بغداد» آورد و به «فضل بن ربيع» داد و مدت زيادي هم نزد او بود. تا اينكه هارون به فضل پيشنهاد قتل او را كرد. فضل از شركت در خون امام عليه السلام خودداري نمود. هارون دستور داد، «فضل بن يحيي» امام عليه السلام را تحويل گيرد.

فضل بن يحيي حضرت را در يكي از خانه ها نگهداري كرد و در جاي وسيعي منزل داد و او را احترام و اكرام نمود. هارون از اين جريان مطلع شد و به فضل دستور داد تا امام عليه السلام را به قتل برساند. فضل امر هارون را اطاعت نكرد. و از اين جهت هارون بر او خشم گرفت و دستور داد فضل را صد تازيانه زدند و بعد به واسطه ي دخالت پدرش «يحيي» هارون او را بخشيد. پس از آن هارون امام موسي عليه السلام را به «سندي بن شاهك» سپرد. امام عليه السلام مدتها در زندان سندي بن شاهك بود. امام عليه السلام آن قدر در زندان بود كه سلامتي او از دست رفت و كالبدش تحليل رفت و خيلي لاغر شده بود به طوري كه هنگامي كه در پيشگاه پروردگار سجده مي كرد مانند پيراهني بود كه بر زمين گسترانيده باشند. روزي در آن حال فرستاده ي هارون بر او وارد شد و گفت: هارون از تو پوزش مي طلبد و به آزادي تو فرمان مي دهد اما بايد به ديدار او رفته و از وي پوزش بطلبي و اسباب خوشنودي او را فراهم آوري. امام عليه السلام ابرو در هم كشيد و با كمال صراحت به او پاسخ منفي داد. در زندان دست و پاي مبارك امام عليه السلام را به زنجير بستند و شكنجه هاي فراوان بر آن امام مظلوم عليه السلام روا داشتند.



[ صفحه 218]