بازگشت

وصيت امام كاظم


حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را وقتي خواستند ببرند، به حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام دستور داد هر شب در خانه اش بخوابد تا زنده است تا وقتي خبري به او برسد. راوي مي گويد: ما هر شب براي حضرت رضا عليه السلام در دهليز رختخواب



[ صفحه 220]



مي انداختيم پس از نماز عشاء در آنجا مي خوابيد صبح به منزل خود مي رفت. همين وضع تا چهار سال ادامه يافت يك شب براي امام رضا عليه السلام رختخواب انداختيم ولي آن حضرت نيامد. زن و بچه متوحش شدند و ناراحت گرديدند از تأخير ايشان خيلي ناراحت شديم.

فردا صبح آن حضرت به خانه آمد. داخل حرم شد و پيش ام احمد رفت و فرمود: آنچه پدرم به امانت در اختيار تو گذاشته است به من بده. ام احمد ناله اي زده با دست به صورت خود نواخت و گريبان چاك كرده گفت: به خدا آقايم از دنيا رفت. امام علي بن موسي الرضا عليه السلام او را نگه داشت و به او فرمود حرفي در اين مورد نزن و اظهار ناراحتي نكن تا خبر رسمي به فرماندار برسد. ام احمد زنبيلي را كه محتوي امانتها بود با دو هزار يا چهار هزار دينار در اختيار آن حضرت گذاشت.

امام موسي بن جعفر عليه السلام، ام احمد را خيلي گرامي مي داشت، خود ام احمد در اين باره مي گويد: امام كاظم عليه السلام در يك خلوت و تنهائي به من فرمود: اين امانتها را به تو مي سپارم و به هيچ كس چيزي مگو تا من از دنيا بروم، پس از مردنم هر كدام از فرزندانم آنها را از تو خواست به او بده و بدان كه من از دنيا رفته ام. به خدا قسم اكنون علامتي كه به من فرموده بود به وقوع پيوسته است.

امام رضا عليه السلام تمام امانتها را از ام احمد گرفت و دستور داد همه از گريه و عزاداري خودداري كنند تا خبر رسمي برسد. ديگر بعد از آن شب مثل سابق در رختخواب پدر خود نخوابيد، چند روز بيشتر نگذشته بود كه نامه اي حاكي از درگذشت آن جناب رسيد. وقتي تاريخ را دقت كرديم و حساب روزهاي گذشته را نموديم، ديديم در همان شبي كه حضرت رضا عليه السلام براي خوابيدن نيامد و فردا صبح امانتها را گرفت، امام كاظم عليه السلام از دنيا رفته بود. [1] .


پاورقي

[1] كافي / ج 1 / ص 381.