بازگشت

امام واسطه ي بين مردم و خدا مي باشد


يزيد بن سليط زيدي مي گويد: در راه مكه با گروهي خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيديم، عرض كردم پدر و مادرم به فدايت، شما پيشوايان پاك نهاد هستيد. هيچ كس را از مرگ گريزي نيست آيا ممكن است مرا مفتخر به شناختن امام بعد از خود بنمائي تا به بازماندگان خود سفارش كنم.

حضرت صادق عليه السلام فرمود: بسيار خوب اينها فرزندان من هستند اين (اشاره به حضرت موسي بن جعفر عليه السلام نمود) سرور آنها است. او گنجينه ي علم و درك و معرفت است. او داراي امتياز حسن خلق و خوش معاشرتي است و يكي از درهاي بين مردم و خدا مي باشد. در او يك امتياز ديگري است كه از همه ي اينها بهتر است.

يزيد مي گويد: پدرم عرض كرد: آقا بفرمائيد آن امتياز چيست؟

امام صادق عليه السلام فرمود: از او به وجود مي آيد فريادرس و پناه اين امت و گنجينه ي علم و نور و درك و حكمت، بهترين فرزندي است كه سبب جلوگيري از خونريزي مي شود و اختلاف به وسيله ي او رفع مي گردد و باعث اتحاد و اجتماع امت مي شود. خداوند به وسيله ي او برهنگان را مي پوشاند و گرسنگان را سير مي كند و وحشت زده ها ايمن مي شوند. آن حضرت سبب نزول باران مي گردد. رهنماي مردم است سخنش حكمت و خاموشي او علم است. جوابگوي تمام مسائل اختلافي مردم است.

پدرم عرض كرد: آقا آيا بعد از خود فرزندي خواهد داشت؟

امام صادق عليه السلام فرمود: بلي و ديگر دنباله ي سخن خود را قطع نمود.

يزيد مي گويد: مدت زماني گذشت تا اينكه خدمت حضرت موسي بن جعفر عليه السلام رسيده عرض كردم: پدر و مادرم فدايت! مايلم همانطور كه پدرت از جانشين خود مرا مطلع نمود شما نيز مرا مفتخر به شناسائي جانشين خود بگرداني.

امام كاظم عليه السلام فرمود: زمان پدرم مثل حالا نبود.

يزيد مي گويد: عرض كردم لعنت خدا بر كسي باد كه به همين مقدار از فرمايش



[ صفحه 171]



شما قانع شود. در اين هنگام امام كاظم عليه السلام خنديدند و سپس فرمودند. ابوعماره وقتي از منزل خود خارج شدم در ظاهر وصيت به تمام فرزندانم نمودم و آنها را با فرزندم «علي» شريك كردم ولي وصيت امامت را پنهاني به او كردم. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السلام را در خواب ديدم كه در دست خود انگشتري با شمشير و عصا و كتاب و عمامه اي داشتند. من عرض كردم اينها چيست؟

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: عمامه سلطنت خداست و شمشير عزت او، اما كتاب نور خداي بزرگ است، عصا نيروي خداست، انگشتر مجموع اين امور است.

سپس پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: امامت متعلق به فرزندت علي است.

آنگاه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام فرمود: اي يزيد، اين جريان را به عنوان امانت در اختيار تو مي گذارم. مبادا به هر كس كه رسيدي اين مطلب را نقل كني. مگر كسي كه آراسته به زيور عقل يا مؤمني آزموده يا شخصي پاك نهاد باشد. مبادا كفران نعمت خدا را بكني، اگر تو را به عنوان گواه بر اين مطلب خواستند گواهي بده، خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:

«ان الله يأمركم ان تؤدوا الامانات الي اهلها» [1] .

«خداوند دستور مي دهد كه امانت ها را به كساني كه صاحب آن ها هستند و شايستگي آن را دارند بسپاريد.»

باز در جائي ديگر خداوند مي فرمايد:

«و من اظلم ممن كتم شهادة عنده من الله» [2] .

«چه كسي ستمكارتر از كسي است كه شهادت خدا را كه نزد او است پنهان كند.»

يزيد عرض كرد: به خدا سوگند هرگز چنين كاري نمي كنم.

سپس امام كاظم عليه السلام فرمود: پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شروع كرد به تعريف كردن از فرزندم و فرمود: فرزندت «علي» به نور خدا مي بيند و به راهنمائي او درك مي كند و



[ صفحه 172]



به علم خدا سخن مي گويد. اشتباهي از او سر نمي زند و عالم است. از ناداني فاصله دارد. گنجينه اي از دانش و داوري است. و تو به زودي از او جدا خواهي شد. [3] .


پاورقي

[1] نساء / 58.

[2] بقره / 140.

[3] عيون اخبار الرضا / ج 1 / ص 23.