بازگشت

علم و دانش


علم ائمه اطهار عليهم السلام مانند ساير دانشمندان كسبي و تحصيلي نيست بلكه موهوبي و الهامي است كه از جانب خداوند به آنان اضافه شده است بنابراين امام در برابر هر گونه سوال و پرسشي كه از ناحيه ي ديگران بعمل آيد پاسخ صحيح و مقتضي مي دهد و هيچگونه خطا و اشتباهي در گفتار او راه نيابد چنانكه با مراجعه به تاريخ زندگاني آنان اين مطلب روشن مي شود كه هرگز در برابر پرسش كنندگان اظهار ناداني و درماندگي نكرده و هر سوالي را بنحو احسن و شايسته اي پاسخ داده اند.



[ صفحه 29]



هارون الرشيد به ابويوسف (قاضي القضاة) دستور داد كه از موسي بن جعفر عليهماالسلام پرسش هائي بكند (كه شايد او را از پاسخ عاجز و درمانده نمايد).

ابويوسف از حضرت پرسيد: عقيده ي شما در مورد شخص محرم كه زير سايباني بر بالاي محملش برود چيست؟ امام فرمود: نمي تواند ابويوسف گفت: اگر شخص محرم در زير چادر باشد چطور؟ امام فرمود عيب ندارد، ابويوسف پرسيد فرق بين اين دو حال چيست؟

امام فرمود: در زنان حايض چه مي گوئي كه قضاي نماز خود را بجا نمي آورند ولي قضاي روزه را بايد بگيرند؟ ابويوسف گفت اينطور وارد شده است. امام فرمود: در اين مورد هم اين طور وارد شده است، ابويوسف مجاب شد و مهدي عباسي به ابويوسف گفت: كاري نكردي، ابويوسف گفت (امام) مرا با سنگ (منطق) چنان زد كه مغزم را كوبيد. [1] .

فتال نيشابوري و شيخ مفيد و بعضي ديگر در اين مورد چنين نوشته اند كه محمد بن حسن شيباني در حضور هارون الرشيد در مكه از حضرت ابوالحسن موسي عليه السلام پرسيد كه آيا براي محرم جائز است كه سايباني در محمل خود قرار دهد؟ امام فرمود در حال اختيار جائز نيست، محمد بن حسن گفت: آيا بر او جائز است كه زير سايه (مثل داخل چادر) راه رود؟ فرمود: بلي، محمد بن حسن از روي استهزاء خنديد.

امام فرمود: آيا از سنت نبي اكرم تعجب مي كني و آن را مسخره مي نمائي در حالي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حال احرام سايبان محمل خود را برداشت ولي در زير سايه (ديوار) راه مي رفت احكام خدا با هم قياس نمي شوند و هر كس بعضي از آنها را با بعض ديگر قياس كند در گمراهي افتد محمد بن حسن



[ صفحه 30]



ساكت شد و از جواب بازماند. [2] .

علاوه بر علم امامت كه لدني و آسماني است آن حضرت تحت نظارت پدرش امام صادق عليه السلام نيز كه دانشگاه جعفري را به وجود آورده بود تربيت يافته و از همان دوران كودكي و نوجواني از سرچشمه ي علوم سيراب گشته بود چنانكه به پاسخ آن حضرت به ابوحنيفه كه پرسيده بود گناه و معصيت از ناحيه ي كيست در فصل سابق اشاره گرديد.

همچنين يكي از علماي بزرگ نصاري به نام بريه (يا بريهه) كه در جستجوي راه حق بود با تمام فرقه هاي اسلامي مباحثه كرده ولي چيزي دستگيرش نشده بود تا اينكه به وسيله ي عده اي از شيعيان با هشام بن حكم آشنا شد و از مسائل مهم كلامي و اعتقادي از او پرسش نمود و پاسخ شنيد آنگاه به منظور ملاقات حضرت صادق عليه السلام خدمت آن جناب رهسپار شدند و پيش از اينكه به مقصد برسند به امام موسي كاظم عليه السلام برخورد نمودند، و هشام جريان مباحثات را با بريهه به عرض امام هفتم رسانيد، حضرت رو به بريهه كرد و فرمود: اي بريهه علم و اطلاع تو درباره ي كتابت (انجيل) تا چه حد است؟ بريهه گفت: من به آن دانا هستم. فرمود: به تأويل آن چقدر اطمينان داري؟ عرض كرد خوب مي دانم و اطمينان كامل دارم؟ آنگاه موسي ابن جعفر عليهماالسلام به ترتيب فصول به خواندن انجيل شروع كرد، چون بريهه كلام او را شنيد دانست كه دين اسلام حق است و آن حضرت هم از شجره ي نوبت است رو به موسي كاظم عليه السلام كرد و گفت پنجاه سال است كه من در جستجوي تو و يا مثل تو بودم آنگاه خود و زنش اسلام آوردند و همگي خدمت امام صادق عليه السلام رسيدند و هشام جريان مباحثه با بريهه و اسلام آوردن او را به دست پسرش موسي عليه السلام به عرض امام ششم رسانيد و حضرت صادق عليه السلام از اين امر بسيار مسرور گرديد و متوجه



[ صفحه 31]



فرزندش شد و فرمود: ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم. [3] آنگاه بريهه به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد، فدايت شوم تورات و انجيل و كتب پيغمبران كجا به شما رسيده است؟ فرمود: اين كتاب ها از خودشان به ما ارث رسيده است، و ما آنها را مي خوانيم، همچنانكه خود آنها مي خواندند و بيان مي كنيم همانگونه كه آنها بيان مي كردند زيرا خداوند در روزي زمين حجتي قرار نمي دهد كه از او چيزي بپرسند و او بگويد من نمي دانم.

بريهه در خدمت امام صادق عليه السلام ماند و از اصحاب خاص وي گرديد و پس از رحلت آن بزرگوار ملازم امام موسي كاظم عليه السلام شد و در زمان وي وفات يافت. [4] .



[ صفحه 32]




پاورقي

[1] شرح زندگاني موسي بن جعفر عليهماالسلام تأليف احمد مغنيه ترجمه ي غضبان ص 82، مناقب جلد 2 ص 375، احتجاج طبرسي.

[2] روضه الواعظين جلد 1 ص 6، ارشاد مفيد، اعلام الوري.

[3] سوره ي مباركه ي آل عمران آيه ي 34.

[4] اصول كافي جلد 1 حديث 600، حياة الامام موسي بن جعفر جلد 1 ص 271.