بازگشت

اقوال ديگران


شخصيت بي نظير و ممتاز ائمه ي اطهار عليهم السلام كه مانند آفتاب فروزان در فضاي اجتماعات بشري با نورافشاني خود ديدگان ناظرين را خيره مي نمود خواه ناخواه مورد مدح و ستايش صاحب نظران قرار گرفته و اقوال و آراء آنها را اعم از مخالف و موافق به سوي خود جلب نموده است و آنان نيز با كمال خضوع و فروتني در مقابل عظمت علمي و روحي و مقام معنوي ائمه ي معصومين سر تعظيم فرود آورده و با ديده ي اعجاب و اكرام بدانها نگريسته اند، درباره ي امام هفتم نيز آراء و عقايد مختلفي از اصحاب تاريخ و رجال علمي در كتاب معتبره ثبت گرديده است كه ذيلاً به پاره ي از آنها اشاره مي شود.

چون مقام شامخ امام را امام ديگر بهتر از هر كسي مي داند لذا در مورد امام موسي كاظم عليه السلام نيز ابتداء به كلام پدر بزرگوارش حضرت صادق عليه السلام استناد مي جوئيم كه درباره ي فرزندش فرمود:

فيه علم الحكمة و الفهم و السخاء، و المعرفة بما يحتاج الناس اليه فيما اختلفوا فيه من امر دينهم، و فيه حسن الخلق و الجوار، و هو باب من ابواب الله عزوجل [1] .

يعني او داراي علم حكمت و فهم و سخاوت است و شناختن آنچه مردم



[ صفحه 33]



در مورد اختلاف امور دينشان بدان احتياج دارند در نزد اوست و آن حضرت خوش خلق و نيك جوار است و دري است از درهاي خداوند عزوجل.

هارون الرشيد كه خود مخالف و دشمن امام بود موقعي كه موسي بن جعفر عليهماالسلام در مجلس وي حضور داشت هارون بي اختيار به حضرتش احترام زياد نمود و در برابر سوال پسرش مأمون كه پس از رفتن امام پرسيد: اي پدر اين كي بود كه شما او را تجليل و تعظيم نموديد، گفت:

يا بني هذا امام الناس، و حجة الله علي خلقه، و خليفته علي عباده و انا امام الجماعة في الظاهر و الغلبة و القهر و انه و الله لا حق بمقام رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مني و من الخلق جميعا، و الله لو نازعني في هذا الامر لاخذت الذي فيه عيناه فان الملك عقيم، يا بني هذا وارث علم النبيين، هذا موسي بن جعفر ان اردت العلم الصحيح تجده عند هذا. [2] .

اي پسرم اين شخص امام مردم و حجت خدا است بر خلق او و خليفه ي خدا است بر بندگانش، و من امام جماعت در ظاهر به قهر و غلبه ام و او به خدا سوگند به جانشيني رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از من و از تمام مردم شايسته تر است، و به خدا سوگند اگر با من در امر حكومت منازعه كند سرش را از تن جدا مي كنم زيرا كه ملك عقيم است، اي پسرم اين شخص وارث علم پيغمبران است و اين موسي ابن جعفر است كه اگر علم صحيح بخواهي نزد اين شخص مي يابي.

محمد بن طلحه ي شافعي گويد:

موسي بن جعفر عليهماالسلام امام جليل القدر و عظيم الشان و در اجتهاد كوشا و به كرامات مشهور بود، شب را در حال سجود و قيام به سر مي آورد و روز را با تصدق و روزه به آخر مي رسانيد به خاطر حلم و عفو از تقصير متجاوزين كاظم خوانده شد و در مورد كسي كه نسبت به او بدي كرده بود نيكي مي فرمود و كسي



[ صفحه 34]



را كه به حضرتش جنايتي كرده بود عفو مي كرد و در اثر كثرت عبادتش عبدالصالح ناميده شد و در عراق به باب الحوائج الي الله معروف گرديد زيرا هر كس كه در پيشگاه خدا به او توسل جسته به حاجت خود رسيده است. [3] .

خطيب بغدادي كه از بزرگان اهل سنت و از مورخين مورد ثقه و قديم آنان است گويد:

كان موسي بن جعفر يدعي العبد الصالح من عبادته و اجتهاده روي انه دخل مسجد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فسجد سجدة في اول الليل و سمع و هو يقول في سجوده عظم الذنب عندي فليحسن العفو عندك يا اهل التقوي و يا اهل المغفرة فجعل يردها حتي اصبح. [4] .

يعني: موسي بن جعفر عليهماالسلام در نتيجه ي عبادت و اجتهادش عبدالصالح خوانده مي شد، روايت شده است كه آن حضرت داخل مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گرديد و در اول شب سجده اي بجا آورد و شنيده شد كه در سجده اش مي گفت گناه از جانب من بزرگ است، پس عفو و بخشش در نزد تو بايد نيكو باشد اي صاحب تقوي و اي صاحب مغفرت و آن را تا صبح تكرار مي نمود.

يافعي مي نويسد: امام موسي كاظم عليه السلام صالح و عابد و بخشنده و حليم و جليل القدر بود و به اعتقاد اماميه او يكي از ائمه اثني عشر است و به سبب عبادت و كوشش به عبدصالح اشتهار داشت و سخاوتمند و كريم بود و به مردي كه او را اذيت مي كرد يك كيسه ي هزار ديناري مي فرستاد. [5] .

عبدالرحمن بن جوزي گويد:

موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي ابوالحسن



[ صفحه 35]



الهاشمي كان يدعي العبد الصالح لاجل عبادته و اجتهاده و قيامه بالليل و كان كريماً حليماً اذا بلغه عن رجل انه يؤذيه بعث اليه بمال. [6] .

امام موسي كاظم عليه السلام به خاطر عبادت و كوشش و شب زنده داريش عبدالصالح خوانده مي شد و كريم و حليم بود هرگاه به او خبر مي رسيد از مردي كه او را آزار نموده (در غيابش بدگوئي كرده) مالي براي او مي فرستاد.

ابوعلي الخلال شيخ حنابله گويد: ما همني امر فقصدت قبر موسي بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله تعالي لي ما احب. [7] .

هيچ امري مرا اندوهگين نساخت كه قبر موسي بن جعفر عليهماالسلام را قصد كرده و به او توسل جستم جز اينكه خداوند تعالي براي من آنچه را كه دوست دارم آسان نمود.

ابن صباغ مالكي گويد: و اما مناقبه و كراماته الظاهرة و فضائله صفاته الباهرة تشهد له بانه اقترع قبة الشرف و علاها و سما الي اوج المزايا فبلغ اعلاها. [8] .

و اما مناقب و كرامات ظاهره و فضائل و صفات آشكار او گواهي دهند كه آن حضرت كاخ رفيع شرف را اختيار كرده و به اوج مزايا و كمالات عروج كرده و به بلندترين نقطه آن رسيده است. ابن حجر مي نويسد: منهم موسي الكاظم و هو وارثه علما و معرفة و كمالاً و فضلاً سمي الكاظم لكثرة تجاوزه و حلمه و كان عند اهل العراق معروفاً بباب قضاء الحوائج و كان اعبد اهل زمانه و اعلمهم و اسخاهم.... [9] .



[ صفحه 36]



از اولاد حضرت صادق عليه السلام موسي كاظم است و او از جهت علم و معرفت و كمال و فضل وارث پدرش مي باشد و به سبب كثرت حلم و عفوش كاظم ناميده شد و در نزد اهل عراق به باب الحوائج معروف شده و در ميان مردم زمان خود از همه عابدتر و داناتر و سخي تر بود.

امين الاسلام طبرسي مي نويسد در ميان مردم مشهور است كه از فرزندان حضرت صادق عليه السلام امام موسي كاظم عليه السلام از همه جليل القدرتر و بزرگوارتر و مقامش در دين و مذهب از همگان برتر و از همه فصيح تر است و در ميان مردم زمان خود از همه داناتر و افقه و اعبد بوده است. [10] .

محمد امين بغدادي گويد: موسي الكاظم، هو الامام الكبير القدر الكثير الخير، كان يقوم ليله و يصوم نهاره و سمي الكاظم لفرط تجاوزه عن المعتدين. [11] .

حضرت موسي كاظم عليه السلام امام جليل القدر و كثير الخير است، شب را (براي عبادت) بر مي خاست و روزش را روزه مي گرفت و به علت عفو و گذشت از تجاوزگران كاظم ناميده شد.

ابن شهر آشوب مي نويسد: كان اجل الناس شأنا و اعلاهم في الدين مكانا و اسخاهم بنانا و افصحهم لسانا و اشجعهم جنانا قد خص بشرف الولاية و حاز ارث النبوة [12] .

امام موسي كاظم عليه السلام از همه ي مردم شأن و منزلتش بزرگتر و مقامش در دين بلندتر و سخاوتش بيشتر و زبانش فصيح تر و در پر دلي از همه شجاع تر بود و آن حضرت به شرف ولايت مخصوص و ارث نبوت را حائز بود.



[ صفحه 37]



شبلنجي مي نويسد: بعضي از اهل علم گفته اند، كاظم آن امام جليل القدري است كه يگانه حجت خدا بر مردم بوده و شب زنده داري است كه شب ها (به نماز و عبادت) برمي خاست و روزها را روزه مي گرفت و به خاطر حلم و گذشت خود از متجاوزين كاظم ناميده شد و او در نزد اهل عراق به باب الحوائج معروف بود زيرا متوسلين به او به مقصود خود موفق مي شدند. [13] .

باقر شريف القرشي مي نويسد از مجموع آنچه بزرگان علماء در تأليفات خود درباره ي آن حضرت نوشته اند امام عليه السلام متصف به صفات زير مي باشد:

1- آن جناب در ميان مردم زمانش از همه داناتر و افقه بوده است.

2- كوشش او در عبادت و طاعت خدا به حدي بود كه احدي نمي توانست با او برابري كند.

3- او از همه ي مردم بردبارتر و خشم خود را فروخورنده تر بود و با تجاوزكار و جاني با عفو و احسان مقابله مي نمود.

4- آن بزرگوار از همه ي مردم بخشنده تر و سخي تر و دست بازتر و كيسه هاي پول او ضرب المثل بود و هر كس را كه صله مي داد بي نياز مي ساخت.

5- او در نزد خدا باب الحوائج بود و خداوند تعالي او را به دين كرامت مخصوص داشته و بر كسي كه به او توسل مي جست ضمانت كرده كه حاجت و مهم او را برآورده سازد.

6- آن حضرت صاحب كرامات و معجزات بود كه عقول و خردها از آن حيران مي ماندند.

7- او درباره ي اهل و خويشاوندانش از همه ي مردم بيشتر صله مي نمود.

8- آن جناب از همه ي مردم فصيح تر و بليغ تر بود.



[ صفحه 38]



9- او امامي از ائمه ي مسلمين و حجتي از حجت هاي خدا بر خلقش بود.

10- او در اثر تواضع و حسن خلق به مرتبه ي رفعت و بلندي رسيده بود [14] شيخ علي بن عيسي اربلي درباره ي آن حضرت چنين گويد:



مدايحي وقف علي الكاظم

فما علي العاذل و اللائم؟



و كيف لا امدح مولي غدا

في عصره خير بني آدم



و من كموسي او كابائه

او كعلي و الي القائم؟



ماثر تعجز عن وصفها

بلاغة الناثر و الناظم



في العلم بحر ذاخر مده

و في الوغي امضي من الصارم



يعفو عن الجاني و يولي الندي

و يحمل الغرم عن الغارم



من ذايحاريهم اذا ما اعتزوا

الي علي و الي فاطم



يا آل طه انا عبد لكم

باق علي حبكم اللازم



ارجوبكم نيل الاماني غدا

اذا استبانت حسرة النادم



معتصم منكم بود اذا

ما ظل شانيكم بلا عاصم



وليكم في نعم خالد

و ضدكم في نصب دائم [15] .



- مدايح من وقف امام كاظم عليه السلام است پس چه (گران آمده است اين مطلب) بر ملامت كننده؟

- و چگونه مدح و تعريف نكنم سروري را كه در زمان خود بهترين آدمي زادگان است.

- و چه كسي است مانند امام موسي كاظم عليه السلام يا مانند پدرانش يا مانند (فرزندانش) علي تا امام قائم (چهارده معصوم عليهم السلام)؟



[ صفحه 39]



- آن حضرت داراي خصوصيات و خصالي است كه از توصيف آنها هر سخن گوي بليغي نثرا و نظما عاجز و درمانده است.

- او در علم مانند درياي مواجي و در موقع جنگ از شمشير برنده تر است.

- از ستم كننده در مي گذرد و بخشش مي كند و دين مديون را مي پردازد.

- چه كسي مي تواند با آنها برابري كند وقتي كه آنان منسوب به علي و فاطمه عليهاالسلام باشند.

- اي فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم من بنده ي شما هستم و بر محبت شما باقي خواهم ماند.

- اميدوارم كه به وسيله ي شما فرداي قيامت به آرزوهايم برسم در آن موقع كه حسرت پشيمان شدگان (از عدم محبت شما) آشكار خواهد شد.

- به دوستي شما من پناهنده شده ام موقعي كه دشمنان شما بي پناه مانده اند.

- دوست شما در نعمت جاوداني است و مخالف شما در رنج و عذاب دائمي است.



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا جلد 1 باب چهارم ص 23.

[2] ينابيع المودة جلد 3 ص 32.

[3] مطالب السؤول ص 83.

[4] تاريخ بغداد جلد 13 ص 27 - انوار البهيه ص 93.

[5] مرآت الجنان جلد 1 ص 393.

[6] كشف الغمه ص 253.

[7] الامام موسي الكاظم عليه السلام تأليف علي محمد دخيل ص 87.

[8] فصول المهمه ص 244.

[9] ينابيع المودة ص 362.

[10] اعلام الوري.

[11] حياة الامام موسي بن جعفر عليه السلام جلد 1 ص 176.

[12] مناقب جلد 2 ص 383.

[13] نورالابصار ص 135.

[14] حياة الامام موسي بن جعفر عليه السلام جلد 1 ص 176.

[15] كشف الغمه ص 256.