بازگشت

در زمان منصور


امام هفتم كه پس از وفات پدرش به مقام امامت رسيد مدت ده سال با منصور دومين خليفه ي عباسي معاصر بوده بطوري كه مورخين نوشته اند منصور بسيار ممسك و بخيل و در عين حال شخصي قسي القلب بود و بسياري از علويين مخصوصاً از سادات حسني را كه برخي از آنها مانند ابراهيم و محمد فرزندان عبدالله محض عليه او خروج كرده بودند به قتل رسانيد. [1] .

11- علي بن جعفر (پسر امام صادق عليه السلام) گويد از پدرم شنيدم كه به گروهي از اصحاب و خواص خود درباره ي موسي عليه السلام وصيت مي كرد و



[ صفحه 58]



مي فرمود او افضل فرزندان من و بهترين فردي است كه پس از من به جاي من خواهد نشست و او براي تمام مردم از طرف خداوند حجت است. [2] .

12 - از داود بن كثير روايت شده است كه گفت به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم فدايت شوم اگر براي شما حادثه اي روي دهد چه كسي امام خواهد بود؟ فرمود: پسرم موسي، داوود گويد موقعي كه آن حضرت از دنيا رفت من به قدر طرفةالعيني در امامت موسي بن جعفر عليهماالسلام شك و ترديد نداشتم. [3] .

13 - ابن شهر آشوب از يزيد بن اسباط نقل مي كند كه گفت خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم در موقع بيماري كه منجر به وفات او شد، فرمود: يا يزيد آيا اين جوان را مي بيني (با اشاره به موسي كاظم) وقتي كه ديدي مردم در مورد (امامت) او اختلاف كردند پس شاهد باشد كه من اين مطلب را به تو گفتم زيرا يوسف را كه برادرانش از روي حسد در چاه انداختند فقط جرمش اين بود كه به آنان خبر داد كه او ديده است يازده ستاره و خورشيد و ماه بر او سجده مي كند و همچنين اين جوان ناچار محسود خواهد بود آنگاه موسي و عبدالله و اسحاق و محمد و عباس را پيش خواند و به آنان فرمود كه اين وصي اوصياء و عالم علم علماء است و بر مردگان و زندگان آگاهي دارد سپس فرمود يا يزيد ستكتب شهادتهم و يسألون [4] (به زودي شهادت آنها نوشته مي شود و از كارهايشان پرسيده خواهد شد). [5] .

14 - نصر بن قابوس گويد به موسي بن جعفر عليهماالسلام عرض كردم كه من از پدر شما پرسيدم كه پس از شما چه كسي امام خواهد بود شما را به من معرفي كرد و چون امام صادق عليه السلام وفات يافت مردم به چپ و راست متفرق شدند ولي



[ صفحه 59]



من و يارانم به سوي شما آمديم اكنون مرا آگاه كن كه امام پس از شما كيست؟ فرمود: فرزندم علي عليه السلام. [6] .

15 - فيض بن مختار گويد خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم كه ابوالحسن موسي عليه السلام در حالي كه كودك بود وارد شد من او را در برگفتم و بوسيدم حضرت فرمود شما كشتي هستيد و او ناخداي آن است. راوي گويد: سال آينده عازم حج شدم و دو هزار دينار همراه داشتم كه هزار دينار آن را خدمت امام صادق عليه السلام فرستادم و هزار دينار ديگر هم به موسي عليه السلام سپس كه حضور امام ششم رسيدم فرمود او را با من برابر داشتي عرض كردم من بنا به فرمايش خود شما اين كار را كردم فرمود بدانكه به خدا سوگند من به ميل خود اينكار را نكردم بلكه خداوند عزوجل چنين كرده (او را هم مانند من براي شما امام قرار داده است). [7] .



[ صفحه 60]




پاورقي

[1] به كتاب حضرت صادق عليه السلام تأليف نگارنده مراجعه شود.

[2] ارشاد مفيد جلد 2 باب 15 حديث 12 - اعلام الوري.

[3] عيون اخبار الرضا جلد 1 ص 22.

[4] سوره ي زخرف آيه ي 19.

[5] مناقب جلد 2 ص 381.

[6] عيون الاخبار الرضا جلد ص 22.

[7] اصول كافي كتاب الحجة باب الاشارة و النص علي ابي الحسن موسي حديث 16.