بازگشت

وصيت درباره ي خانواده اش


ابراهيم بن عبدالله جعفري از گوهري از اهل بيتش روايت نموده كه موسي بن جعفر عليهماالسلام برادرش اسحاق را با ابراهيم بن محمد جعفري و جعفر بن صالح و معاويه جعفري و يحيي بن حسين بن زيد و سعيد بن عمران و محمد بن حارث و يزيد بن سليط و بن جعفر اسلمي بر وصيت خود گواه گرفت كه آن حضرت شهادت مي دهد بر اينكه خدائي جز خداي يگانه نيست و محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده و رسول است و قيامت كه در وجود آن هيچگونه شكي نيست آمدني است و يقيناً خداوند مردگان را مبعوث خواهد نمود و البته مبعوث شدن مردم پس از مرگ حق است و رسيدگي به حساب و اعمال بندگان و قصاص و وقوف در پيشگاه خداوند عزوجل، و آنچه به محمد صلي الله عليه و آله و سلم از جانب پروردگارش نازل شده و آنچه جبرئيل به او آورده همگي حق است و من بر اين عقيده زندگي كرده و بر اين عقيده مي ميرم و انشاءالله با چنين عقيده اي هم مبعوث خواهم شد.

اين اشخاص را گواه مي گيرم كه اين وصيت من است به خط خودم، و وصيت جدم اميرالمؤمنين و محمد بن علي عليهماالسلام را حرف به حرف استنساخ كرده ام و وصيت پدرم جعفر بن محمد عليهماالسلام هم مانند اين است و خود نيز به پسر علي (حضرت رضا عليه السلام) وصيت مي كنم و پسرانم را همراه او مي كنم به شرط



[ صفحه 167]



اينكه او بخواهد و آنها را شايسته تشخيص دهد و دوست داشته باشد كه تثبيتشان كند و اگر نسبت به آنها اكراه داشت و خواست كه آنها را خارج سازد در اختيار اوست و با وجود وي آنها را اختياري نيست.

و نيز وصيت نمودم به او و پسرانم ابراهيم و عباس و اسماعيل و احمد و ام احمد سرپرستي موقوفات و اموال و بردگان و كودكانم را كه بازماندگان من هستند ولي سرپرستي زنانم با علي است، نه با آنها، و توليت ثلث پدرم و ثلث خودم نيز فقط با اوست كه در هر راهي خواهد مصرف كند و اين مورد حق او مانند حق صاحب مال است نسبت به مالش كه اگر خواست بفروشد و ببخشد و يا واگذار كند و يا به كساني كه از آنها نام بردم و يا به ديگران كه نامي از آنها برده نشده صدقه دهد كه اختيار با اوست و او نسبت به مال و اهل و فرزندانم مانند خود من است و چنانچه بخواهد برادرانش را كه من در اين وصيت نام بردم ثابت نگه دارد و اگر نخواهد اختيار خواهد داشت كه خارجشان كند و او را در اين كار ملامتي نيست و كسي حق رد كردن او را ندارد و چنانچه مشاهده نمود كه وضع و حال آنها نسبت به موقعي كه من از آنان جدا مي شوم تغيير كرده حق دارد كه آنها را تحت سرپرستي خود در آورد و اگر يكي از آنها بخواهد خواهر خود را به كسي تزويج كند چنين اقدامي را نكند مگر با اجازه ي او زيرا وي به امر ازدواج خانواده اش آشناتر است و هر شخص صاحب نفوذ و يا كس ديگري از مردم چنانچه بخواهد از اين امر جلوگيري كند يا او را در اجراي مفاد اين وصيت نامه و يا نسبت به اشخاصي كه نام بردم ممانعت نمايد از خدا و رسولش بيزاري جسته و خدا و رسولش نيز از او بيزار باشند و لعنت و خشم خدا و لعنت لعن كنندگان و فرشتگان مقرب و پيغمبران و رسولان و گروه مؤمنين بر اوست. و هيچ يك از حكام و صاحبان قدرت حق ندارد مانع كار او شود من از او دادخواهي و ادعائي ندارم و براي هيچيك از فرزندانم نزد او مالي نيست و



[ صفحه 168]



او هر چه گويد درست است اگر كم كند او بهتر داند و اگر بيشتر كند او همچنين راستگو است.

و مقصود من از وارد كردن بعضي از فرزندانم در اين وصيت فقط احترام و تكريم آنها است و اما كنيزاني كه از من اولاد دارند هر كدام از آنها كه در منزل خود بمانند و رعايت خود حجاب كنند اگر او (حضرت رضا عليه السلام) صلاح داند آنچه در حال حيات من داشتند براي آنها محفوظ است و هر كدام از آنها كه شوهري اختيار كنند ديگر حق بازگشت به حرمسراي مرا ندارند مگر در صورتي كه علي رأي ديگري دهد و همچنين است وضع و حال دختران من كه هيچيك از برادران و هيچ صاحب قدرتي و هيچ عموئي حق ندارد دخترانم را بدون مشورت علي شوهر دهد، اگر چنين كاري را كنند با خدا و رسولش مخالفت كرده و با حكومت خدائي جنگيده اند و علي به ازدواج خانواده ي خويش آشناتر است كه اگر خواست آنها را به شوهر دهد مي دهد، و اگر نخواست نمي دهد و من به آن زن ها همچنانكه در مكتوبم نوشته ام وصيت كرده ام و خدا را به آنها گواه گرفته ام و علي و ام احمد نيز گواهند و هيچكس نبايد وصيت مرا بر خلاف آنچه ذكر كرده و نام برده ام فاش كرده و انتشار دهد پس هر كس بدي كند به خود كرده و هر كه نيكي كند به خود كرده است. و ما ربك بظلام للعبيد و صلي الله علي محمد و علي اله. [1] .


پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا جلد 1 باب پنجم، بحارالانوار، اصول كافي كتاب، الحجة باب الاشارة و البص علي ابي الحسن الرضا حديث 15.