بازگشت

مناظره با هارون در موضوعات متفرقه


مرحوم شيخ مفيد با ذكر سند از محمد بن زبرقاني دامغاني روايتي را نقل نموده در آن روايت كه مفصل است مناظره هايي از حضرت با هارون آمده است كه ترجمه آنها را مي آورم:

هارون: مي خواهم مسأله اي را از تو بپرسم اگر جواب دادي مي دانم كه راست مي گويي و آزادت مي نمايم و به تو جايزه مي دهم.

حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام: آنچه علم آن نزد من باشد جواب مي دهم.

هارون: شيعيان به شما خطاب مي نمايند: «يابن رسول الله»، چرا آنان را نهي نمي نماييد در صورتي كه شما فرزندان علي مي باشيد و فاطمه ظرف شما بوده و فرزند به پدر نسبت داده مي شود نه به مادر؟

امام كاظم عليه السلام: اگر صلاح بدانيد مرا از اين مسائل معذور داريد!

هارون: تو را عفو نمي نمايم بايستي جواب گويي.

امام كاظم عليه السلام: به من امان بده كه از قدرت سلطان آسيبي به من نرسد. هارون: در امان هستي.



[ صفحه 161]



امام كاظم عليه السلام:أعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم (و وهبنا له اسحاق و يعقوب كلا هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي وهارون و كذلك نجزي المحسنين - و زكريا و يحيي و عيسي) [1] .

يعني: «و بخشيديم به ابراهيم، اسحاق و يعقوب را، و همه را راهنمايي نموديم و نوح را از قبل هدايت نموديم و از دودمان او (نوح يا ابراهيم) است داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون، اين چنين نيكوكاران را پاداش مي دهيم و از دودمان اوست زكريا و يحيي و عيسي».

بگو پدر عيسي كيست؟

هارون: براي عيسي پدر نيست بلكه او از امر خدا و روح القدس آفريده شده!

امام كاظم عليه السلام: پس عيسي به دودمان پيامبران ملحق شده از جانب حضرت مريم و ما (فرزندان علي بن ابي طالب عليهماالسلام) به دودمان پيامبران (پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم) از جانب فاطمه عليهاالسلام ملحق شده ايم نه از جانب علي عليه السلام.

هارون: خوب گفتي اي موسي! مانند اين را برايم افزون نما.

امام كاظم عليه السلام: امت اسلامي از خوبان و بدكاران اتفاق دارند كه وقتي پيامبر هيئت نجران را به مباهله دعوت نمود، در زير «كساء» نبود جز پيامبر و علي و فاطمه و حسن و حسين صلي الله عليهم و آله و خداوند فرمود: (فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم) [2] .

يعني: «بعد از آنكه برهان را ذكر نمودي هر كه با تو مجادله كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفسهايمان و نفسهايتان



[ صفحه 162]



را بخوانيم» تأويل «أبناءنا» حسن و حسين، و تأويل «نساءنا» فاطمه و تأويل «أنفسنا» علي بن ابي طالب عليهم السلام مي باشند (پس خداوند حسن و حسين را پسران رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم قرار داده است).

هارون: احسنت. بگو ببينم چرا شما با بودن فرزند صلبي براي ميت براي عموي ميت ارث قائل نيستيد؟

امام كاظم عليه السلام: به حق خدا و رسول او مرا از تأويل اين آيه و كشف حقيقت آن عفو كن اين حقيقتي است كه نزد علما مستور است.

هارون: تو به من وعده دادي كه آنچه پرسيدم جواب دهي، عفوت نمي نمايم.

امام كاظم عليه السلام: امان را براي من تجديد كن.

هارون: در امان هستي.

امام كاظم عليه السلام: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم براي كسي كه قادر بر هجرت بود و هجرت نكرد ارث قرار نداد و عمويم عباس بن عبدالمطلب قدرت بر هجرت داشت و هجرت ننمود بلكه در مكه ماند تا در جنگ بدر به اسارت در آمد و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي آزادي وي فديه خواست عباس اظهار داشت كه چيزي ندارد به عنوان فديه بپردازد، خداي قادر متعال به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خبر داد كه مقداري طلا را زير خاك دفن نموده است. حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم علي عليه السلام را فرستاد تا آن طلاها را كه ام الفضل همسر عباس مكان آن را مي دانست بيرون آورد - و به عباس خبر داد كه خداوند توسط جبرئيل به من اين گونه خبر داده - عباس به علي عليه السلام نشانه اي داد و حضرت آن طلاها را نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آورد، عباس گفت: «أشهد أنك رسول رب العالمين» اي پسر برادرم مرا به فقر و تنگدستي نشاندي، در اين وقت خدا اين آيه را وحي نمود: (ان يعلم الله في قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما اخذ



[ صفحه 163]



منكم و يغفر لكم) [3] يعني: «اگر خدا در دلهايتان خيري بداند بهتر از آن كه از شما گرفته شده به شما خواهد داد و شما را خواهد آمرزيد».

و اين آيه را فرستاد: (و الذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شي ء حتي يهاجروا) [4] .

يعني: «كساني كه ايمان آورده و هجرت نكرده اند با شما بستگي ندارند تا هجرت نمايند».

سپس فرمود: (ان استنصروكم في الدين فعليكم النصر) [5] «و اگر از شما ياري خواستند ياري آنان نماييد».

در اين هنگام هارون زياد اندوهگين گرديد.

هارون: شما مي گوييد: زيان هايي كه دامن گير انسان مي شود از اين جهت است كه خمس اموالش را به اهل خمس نمي پردازد و زناني كه كابين مي بندند ازدواج آنان نادرست است و از ناحيه آن زنان تبه كاري پيش مي آيد، اين را از كجا مي گوييد؟ امام كاظم عليه السلام: به تو مي گويم به اين شرط كه تا وقتي كه زنده هستم آن را به احدي نگويي و به زودي خدا ميان ما و كساني كه بر ما ستم كردند جدايي مي اندازد. اين مسأله اي است كه هيچ يك از سلاطين پيش از تو آن را نپرستيده اند.

هارون: نه ابوبكر و نه عمر و نه بني اميه و نه پدران ما؟!

امام كاظم عليه السلام: از من و از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيده نشده.

هارون: به خدا سوگند؟!

امام كاظم عليه السلام: به خدا سوگند!



[ صفحه 164]



هارون: اگر اطلاع پيدا كردم كه تو يا يكي از اهل بيت تو اين مسأله را بيان نموده اند از اماني كه به تو دادم برمي گردم.

امام كاظم عليه السلام: پذيرفتم [6] .

تا همين جا مناظره قطع مي گردد و بقيه آن را با جستجوي زيادي كه نمودم پيدا نكردم.


پاورقي

[1] انعام / 84.

[2] آل عمران / 61.

[3] انفال / 70.

[4] انفال / 72.

[5] همان.

[6] الاختصاص، ص 57 - 55.