بازگشت

عبدالله بن موسي بن جعفر


شيخ طوسي وي را از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام شمرده است [1] .

مرحوم شيخ مفيد روايتي را از علي بن ابراهيم از پدرش ابراهيم بن هاشم نقل نموده كه از آن استفاده مي شود كه عبدالله بن موسي عليه السلام فتوايي داد و امام جواد عليه السلام به او تذكر داد كه اهل فتوا نيستي، او قبول كرد و استغفار نمود. ترجمه اين روايت اين است:

ابراهيم بن هاشم گويد: بعد از شهادت امام رضا عليه السلام براي انجام اعمال حج رفتيم. خدمت امام جواد عليه السلام شرفياب شديم. جمعي از شيعيان از



[ صفحه 213]



شهرهاي مختلف براي ديدار با حضرت آمده بودند. عموي آن حضرت عبدالله بن موسي عليه السلام كه پيرمردي بزرگسال و با جلالت بود در حالي كه لباس زير پوشيده و بر پيشاني اش اثر سجده پيدا بود نزد مردم آمد و نشست. امام جواد عليه السلام در حالي كه پيراهن نازك كتان و عباي كتاني پوشيده بود و نعلين سفيد نويي به پا داشت از اطاق بيرون آمد. عبدالله بن موسي عليه السلام برخاست وم به استقبال حضرت رفت و پيشاني وي را بوسيد شيعيان نيز برخاستند و امام جواد عليه السلام بر كرسي نشست! مردم حاضر در مجلس از رسيدن حضرت به امامت در سن كودكي متحير بودند و به يكديگر نظر مي كردند!

مردي از ميان جمعيت از عبدالله بن موسي عليه السلام پرسيد: چه مي گوييد درباره مردي كه با يكي از چهارپايان نزديكي كرده؟ عبدالله گفت: دستش قطع و حد بر وي جاري مي شود.

امام جواد عليه السلام از سخن عمويش در غضب شد و به وي نظر نمود و فرمود: اي عمو! از خدا بترس! روزي سخت در پيش است روز قيامت، كه در دادگاه عدل الهي حاضر شوي و خداوند عزوجل به تو بفرمايد: چرا به حكمي فتوا دادي كه از آن آگاه نبودي؟ عبدالله عرض كرد: استغفر الله! اي پسرم مگر پدرت (امام رضا عليه السلام) اين گونه نفرمود؟ حضرت فرمود: از پدرم سؤال شد كه اگر مردي قبر زني را نبش و با او نزديكي كرد حكمش چيست؟ پدرم فرمود: دست راستش به خاطر نبش قبر قطع مي شود و به خاطر زنا بر او حد جاري مي شود زيرا احترام مرده همانند احترام زنده است. عبدالله عرض كرد: اي سيد من! راست گفتي و من از خدا درخواست مغفرت مي نمايم [2] .



[ صفحه 214]



عبدالله بن موسي از پدر بزرگوارش موسي بن جعفر عليهماالسلام يك روايت را نقل نموده است، مي گويد: از پدرم پرسيدم: دو فرشته موكل انسان وقتي كه انسان قصد گناه يا كار خوب نمود از آن آگاهند؟ پدرم فرمود: آيا بوي گند و بوي معطر يكي است؟ عرض كردم: نه! فرمود: وقتي كه بنده قصد نمود كار خوبي انجام دهد از وي بوي معطر به مشام مي رسد. فرشته دست راست به فرشته دست چپ مي گويد: برخيز كه اين بنده قصد نموده كار خوب انجام دهد.

وقتي كه آن كار خوب را انجام داد زبان او برايش قلم و آب دهانش مركب مي گردد پس آن را مي نويسد و وقتي اراده كرد كار بدي را مرتكب شود بوي گندي از او به مشام مي رسد. فرشته دست چپ به فرشته دست راست مي گويد: توقف نما كه اين بنده قصد گناه كرده.

وقتي كه آن كار زشت را انجام داد زبانش قلم و آب دهانش مركب مي گردد و آن گناه را مي نويسد [3] .


پاورقي

[1] همان، ص 352.

[2] الاختصاص، ص 102.

[3] كافي، ج 2 ص 429، ح 3.