بازگشت

حكيمه بنت موسي


برقي وي را از كساني به شمار آورده كه از امام رضا عليه السلام حديث نقل نموده است [1] .

دو روايت از او در مآخذ ديده مي شود:

1- مرحوم كليني با ذكر سند از او نقل نموده كه امام رضا عليه السلام را ديدم درب انبار هيزم ايستاده و آهسته سخن مي گويد. من كسي را نديدم، پس عرض كردم: اي سيد من! با چه شخصي راز مي گويي؟ فرمود: با عامر زهرايي كه نزد من آمده و شكايت مي نمايد! عرض كردم: اي سيد من دوست دارم سخن او را بشنوم. فرمود: اگر سخن وي را بشنوي يك



[ صفحه 217]



سال مبتلا به تب مي شوي. عرض كردم: دوست دارم سخنش را بشنوم. پس حضرت فرمود: بشنو، صدايي همانند سوت شنيدم و تب بر من عارض گرديد و تا يك سال ادامه داشت [2] .

2- مرحوم علامه مجلسي از كتاب مناقب ابن شهر آشوب نقل نموده كه حكيمه دختر ابوالحسن موسي بن جعفر عليهماالسلام مي گويد: هنگامي كه زايمان خيزران مادر امام جواد عليه السلام فرا رسيد امام رضا عليه السلام مرا خواست پس فرمود: اي حكيمه! در هنگام زايمان او حاضر شو و تو و او و قابله در اطاقي برويد! و امام رضا عليه السلام براي ما چراغي گذاشت و در را به روي ما بست هنگامي كه درد زايمان به خيزران دست داد و مقابل او طشتي بود، چراغ خاموش شد. من از خاموش شدن چراغ غمگين شدم در اين اثنا امام جواد عليه السلام در طشت درخشيد ناگهان ديدم كه بر بدن او چيز نازكي است مانند پارچه، نور او مي درخشيد به گونه اي كه اتاق را روشن كرد پس ما امام جواد عليه السلام را ديديم پس من او را برداشتم و در دامنم گذاشتم و آن پرده را از روي او برداشتم سپس امام رضا عليه السلام تشريف آورد و در را باز كرد، در وقتي كه ما از جريان او فارغ شده بوديم پس حضرت او را گرفت و در گهواره گذاشت و به من فرمود: اي حكيمه! از گهواره ي او دور نشو.

حكيمه مي گويد: در روز سوم از ولادت امام جواد عليه السلام ديده اش را به طرف آسمان گشود سپس به راست و چپ خويش نگاه كرد آن گاه فرمود: «أشهد أن لا اله الا الله و أشهد أن محمدا رسول الله».

من وحشت زده و متعجب برخاستم و خدمت امام رضا عليه السلام شرفياب شدم و به او عرض كردم: من از اين كودك چيز عجيبي شنيدم. حضرت



[ صفحه 218]



فرمود: چه شنيدي؟ من جريان را به حضرت خبر دادم! فرمود: اي حكيمه! آنچه از عجايب او خواهي ديد بيش از اين است [3] .

مرحوم سيد جعفر آل بحرالعلوم فرموده: در كوه هاي راه بهبهان قبري است كه به او نسبت داده مي شود و شيعيان آنجا را زيارت مي نمايند [4] .

نويسنده: حقير در سال 1428 هجري قمري روز هشتم ماه جمادي الاولي برابر با چهارم خرداد سال 1386 هجري شمسي به زيارت بي بي حكيمه مشرف شدم جريان و خاطرات آن سفر را نقل مي نمايم:

در تاريخ مذكور در خدمت آقاي سيد جواد موسوي (از سادات محترم و موفق چهار روستايي) به اتفاق آقاي حاج محمد فولادي و جناب حاج محمد بازيار (از دوستان خوب حقير از اهالي همان روستا) از آنجا به قصد زيارت آن بانوي محترمه به راه افتاديم.

حدود ساعت هفت و پانزده دقيقه از گناوه گذشتيم و در جاده آسفالت گناوه - بهبهان ادامه مسير داديم با سرعت متعارف حدود دو ساعت راه پيموديم تا به امامزاده محترمه رسيديم.

حرم مطهرش در كوه هاي بهبهان و گچسازان به فاصله 47 كيلومتر از جاده اصلي گناوه به بهبهان فاصله دارد. جاده آسفالت، ولي كم عرض و پرپيچ و خم است و گردنه هايي خطرناك دارد.

حرم شريف در غاري واقع است كه اكنون آن را توسعه داده اند و صحن و رواقي باصفا دارد ولي در عين حال ضريح مطهر زير كوه قرار دارد و بسيار جالب است. بر روي آن نوشته شده:



[ صفحه 219]



بسمه تعالي

ضريح مطهر و مبارك حضرت بي بي حكيمه عليهاالسلام بنت امام موسي بن جعفر عليهماالسلام در سال 1383 ساخته و نصب گرديد.

ساخت و قلم زني: سيد محسن احمد، نجاري ابن يمين.

اطراف ضريح يك رديف آيات سوره «الدهر» تا (لؤلؤا منثورا) و رديفي ديگر اسماء الله، يا كافي و... و قسمتي ديگر دوازده بند مرثيه از ملا محتشم: باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است، نوشته شده.

در قسمت بالاي سر جلو رو ضريح كوچكي است كه روي آن نوشته شده: بي بي گل خاتون كنيز بي بي حكيمه.

آن روز كه ما شرفياب بوديم هوا نسبتا گرم بود ولي حدود 150 نفر زائر از زن و مرد، بزرگ و كوچك آنجا بودند.


پاورقي

[1] معجم رجال الحديث، ج 23، ص 187.

[2] كافي، ج 1، ص 395 و 396، ح 5.

[3] بحارالانوار، ج 50، ص 10، ح 10؛ مجالس شب هاي شنبه، ج 6، ص 380 و 381.

[4] تحفة العالم في شرح خطبة المعالم، ج 2، ص 36.