بازگشت

پدر


جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصي بن كلاب بن مرة بن كعب بن لوي بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام از دو طرف به رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم انتساب دارد. از يك سو جده ي مكرمه ي وي حضرت فاطمه عليهاالسلام دختر رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد و از سوي ديگر در عبدالمطلب عليه السلام به هم پيوند مي خورند. نياكان حضرت همه موحد و خداپرست بوده اند و هيچ يك از آنان تا حضرت آدم علي نبينا و آله و عليه السلام هيچ گاه بت نپرستيده اند و از آلودگي شرك دور بوده اند و اين از معتقدات شيعه است.

مرحوم علامه مجلسي قدس سره از كتاب عقائد صدوق رحمه الله چنين نقل نموده:

«اعتقادنا في آباء النبي صلي الله عليه و آله و سلم أنهم مسلمون من آدم الي أبيه عبدالله و أن أباطالب كان مسلما و آمنة بنت وهب بن عبد مناف ام رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم كانت مسلمة و قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: خرجت من نكاح و لم أخرج من سفاح من لدن آدم. و قد روي أن عبدالمطلب كان حجة و أبوطالب كان وصيه عليه السلام». [1] .



[ صفحه 13]



«اعتقاد ما شيعه اين است كه پدران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از آدم تا پدرش عبدالله همه مسلمان بوده اند و ابوطالب مسلمان بود و آمنه بنت وهب بن عبد مناف مادر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مسلمان بوده و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده: من از حضرت آدم تا پدرم عبدالله از طريق ازدواج شرعي وجود پيدا كرده ام و از آلودگي زنا به دورم. و روايت شده كه حضرت عبدالمطلب در زمان خودش حجت و پيشوا بوده و حضرت ابوطالب عليه السلام وصي او بوده است».

پس از آن مرحوم مجلسي قدس سره چنين مي گويد: «اتفقت الامامية رضوان الله عليهم علي أن والدي الرسول و كل أجداده الي آدم عليه السلام كانوا مسلمين بل كانوا من الصديقين، اما أنبياء مرسلين أو أوصياء معصومين و لعل بعضهم لم يظهر الاسلام لتقية أو لمصلحة دينية». [2] .

«شيعه ي اثنا عشري اتفاق دارند كه پدر و مادر حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم و همه ي اجدادش تا حضرت آدم عليه السلام مسلمان بوده اند، بلكه از صديقان يا پيامبران مرسل يا اوصياي معصومين بوده اند، شايد بعضي از ايشان اظهار اسلام ننموده اند براي يكي از دو جهت: يا از روي تقيه و ترس و يا به خاطر مصلحتي كه به دين ارتباط داشته است.

و از رواياتي استفاده مي شود كه همه ي اجداد حضرت از پيامبران بوده اند در تفسير علي بن ابراهيم قمي رحمه الله در تفسير آيه ي شريفه ي (الذي يراك حين تقوم - و تقلبك في الساجدين) [3] از امام باقر عليه السلام نقل نموده كه حضرت فرمود: (الذي يراك حين تقوم) في النبوة (و تقلبك في الساجدين) قال: في أصلاب النبيين [4] .



[ صفحه 14]



«همان خدايي كه وقتي به نبوت قيام مي نمايي تو را مي بيند و گشتنت را ميان سجده كنندگان نيز مي بيند فرمود: در اصلاب و پشت پيامبران».

و در تفسير شريف «نورالثقلين» از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل فرموده كه فرموده اند:

«في أصلاب النبيين نبي بعد نبي حتي أخرجه من صلب أبيه عن نكاح غير سفاح من لدن آدم [5] ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در پشت پيامبران بوده، پيامبري بعد از پيامبر تا اينكه او را از صلب پدر بزرگوارش حضرت عبدالله بيرون آورد از طريق ازدواج شرعي نه از راه زنا».

و نيز علامه مجلسي رضي الله عنه از كتاب «كنز الفوائد» با ذكر سند از ابوالجارود نقل مي كند كه از امام باقر عليه السلام معناي (و تقلبك في الساجدين) را پرسيدم حضرت فرمود:

«يري تقلبه في أصلاب النبيين من نبي الي نبي حتي أخرجه من صلب أبيه من نكاح غير سفاح من لدن آدم عليه السلام» [6] .

«مقصود آن است كه خداي تعالي مي بيند گشتن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را از آدم در اصلاب و پشت پيامبران از پيامبري به پيامبري تا آنكه آن حضرت را از صلب پدرش عبدالله بيرون آورد از راه ازدواج شرعي نه از زنا».

و مرحوم صدوق در كتاب «علل الشرايع» روايتي را با ذكر سند از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل نموده كه حضرت در آن روايت فرموده: «و لا يصيبنا نجس الشرك و لا سفاح الكفر [7] ؛ نجاست شرك و زناي كفر به هيچ يك از ما اصابت ننموده است».



[ صفحه 15]



و مرحوم مجلسي از كتاب «كنزالفوائد» از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايتي را نقل نموده كه حضرت در ارتباط با خلقت خويش و اميرالمؤمنين علي عليه السلام و نياكان آن دو بزرگوار فرموده:

«فما زال ذلك النور ينتقل بين أعين النبيين و المنتجبين حتي وصل النور و الطينة الي صلب عبدالمطلب فافترق نصفين...» [8] .

«پيوسته آن نور ميان چشمان پيامبران و برگزيدگان بود و از يكي به ديگري منتقل مي شد تا آن نور و طينت به صلب عبدالمطلب عليه السلام رسيد آن گاه دو نيم گرديد...».

و همين روايت را از كتاب «المحتضر» نيز نقل نموده است [9] .

از رواياتي كه نقل نموديم ايمان و پاكيزگي نسب و نياكان حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام به روشني و وضوح معلوم گرديد و از طرف پدر نيازي به بسط سخن نمي باشد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 15، ص 117.

[2] همان.

[3] شعراء / 218 و 219.

[4] تفسير قمي، ج 2، ص 125.

[5] تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 69.

[6] بحارالانوار، ج 15، ص 3، ح 2.

[7] علل الشرايع، ج 1، ص 278، ح 1.

[8] بحارالانوار، ج 25، ص 3، ح 5.

[9] همان، ص 4، ح 6.