بازگشت

نصوص وارده بر امامت حضرت موسي بن جعفر


منصب امامت از نظر شيعه انتصابي است كه خداي منان جهت راهنمايي امت و عهده داري زعامت و رهبري مسلمانان، دوازده امام را توسط پيامبرش صلي الله عليه و آله و سلم معرفي نموده است و ما قسمتي از اين روايات را در زندگاني امام هادي عليه السلام نقل نموديم.

افزون بر احاديث عمومي هر امامي به امامت امام بعد از خود تصريح نموده كه در اين مورد ترجمه ي چند روايت را مي آوريم كه امام صادق عليه السلام به امامت فرزندش امام موسي بن جعفر عليهماالسلام تصريح نموده است:

1- مفضل بن عمر جعفي گفته: خدمت امام صادق عليه السلام شرفياب بودم كه ابوابراهيم موسي عليه السلام كه نوجوان بود تشريف آورد. امام صادق عليه السلام به من فرمود: درباره ي او سفارش كن و امر امامت او را به يارانت كه به ايشان اطمينان داري برسان [1] .



[ صفحه 48]



2- معاذ بن كثير مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: از خدا كه تو را به امامت بعد از پدرت منصوب نمود درخواست كرده ام كه پيش از درگذشت تو همانند آن را به تو عنايت نمايد! حضرت فرمود: خداوند اين كار را انجام داده است. عرض كردم: فدايت شوم آن شخص كيست؟ حضرت به عبد صالح (امام موسي بن كاظم عليه السلام) كه خوابيده بود اشاره نمود و او در آن وقت نوجواني بود [2] .

3- عبدالرحمان بن حجاج گويد: در يكي از اطاق هاي خانه ي امام صادق عليه السلام شرفياب محضرش شدم، ديدم در مصلاي خويش دعا مي كند و موسي بن جعفر عليهماالسلام كه در سمت راست او بود آمين مي گويد! عرض كردم: خدا مرا فدايت گرداند از عقيده ي من و خدمتم به شما آگاهي، امام بعد از تو كيست؟ فرمود: اي عبدالرحمان! همانا موسي (امام كاظم عليه السلام) زره (اين زره از ودايع امامت است) را پوشيد اندازه ي وي بود! گفتم: پس از اين به چيزي ديگر نياز ندارم [3] .

4- و فيض بن مختار گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: دست مرا بگير و از جهنم نجاتم ده! فيض مي گويد: در اين وقت ابوابراهيم عليه السلام كه نوجوان بود وارد گرديد. حضرت صادق عليه السلام فرمود: اين امام شماست به او تمسك بجو [4] .

5- منصور بن حازم گفته: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اشخاص در معرض مرگند اگر براي شما حادثه اي پيش آمد امام بعد از شما كيست؟



[ صفحه 49]



امام صادق عليه السلام فرمود: وقتي چنين چيزي رخ داد اين امام شماست و بر شانه ي راست ابوالحسن عليه السلام دست گذاشت كه از عمر مباركش پنج سال مي گذشت. در وقت اين سخن عبدالله پسر امام صادق عليه السلام نيز با ما نشسته بود [5] .

روايات در اين باره فراوان است به كتاب «كافي» و «ارشاد» و «اثبات الهداة» و «بحارالانوار» مراجعه شود.


پاورقي

[1] ارشاد، ص 289.

[2] همان؛ كافي، ج 1، ص 308، ح 2.

[3] ارشاد، ص 289؛ كافي، ج 1، ص 308، ح 3.

[4] ارشاد، ص 289؛ كافي، ج 1، ص 307، ح 1.

[5] ارشاد، ص 289؛ كافي، ج 1، ص 309، ح 6.