بازگشت

سخن حضرت با مهدي عباسي درباره فدك


مرحوم ثقه الاسلام كليني با ذكر سند از علي بن اسباط نقل نموده: وقتي كه حضرت ابوالحسن موسي عليه السلام نزد مهدي عباسي آمد ديد آنچه از مردم به ستم گرفته شد بر مي گرداند! حضرت به او فرمود: چرا آنچه از ما به ستم گرفته شده بر نمي گرداني! حضرت به او فرمود: چرا آنچه از ما به ستم گرفته شده برنمي گرداني! گفت: اي اباالحسن! آنچه از شما به ظلم گرفته شده چيست؟ حضرت فرمود: همانا وقتي كه خداي قادر وسيله ي فتح فدك و اطراف آن را به پيامبرش صلي الله عليه و آله و سلم عنايت فرمود تا بدون لشكركشي و جنگ آنجا را فتح نمود خداوند آيه ي (و آت ذاالقربي حقه) [1] را بر پيامبر نازل فرمود. رسول خدا نمي دانست كه ذاالقربي چه افرادي مي باشند به جبرئيل عليه السلام مراجعه نمود و جبرئيل به خدا مراجعه كرد خداوند به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم وحي فرستاد كه فدك را به فاطمه عليهاالسلام بده! پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام را طلبيد و به او فرمود: اي فاطمه! خدا



[ صفحه 56]



به من امر نموده كه فدك را به تو بدهم عرض كرد: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از خدا و از تو قبول نمودم.

پس از آن در زمان حيات رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نمايندگان حضرت فاطمه عليهاالسلام پيوسته در فدك كار مي كردند تا وقتي كه ابوبكر به ستم روي كار آمد، فرستاد تا نمايندگان و كارگران حضرت زهرا عليهاالسلام را از فدك بيرون كردند. حضرت فاطمه عليهاالسلام نزد ابوبكر آمد و از وي خواست فدك را به او برگرداند. ابوبكر به حضرت گفت: يك نفر بياور تا براي تو شهادت بدهد! (اين سخن ابوبكر برخلاف موازين قضاوت در اسلام است زيرا حضرت بر فدك يد داشت و متصرف بود و از صاحب يد و متصرف، شهود درخواست نمي شود بلكه بايستي طرف مقابل شاهد بياورد).

حضرت فاطمه عليهاالسلام (براي اينكه بتواند فدك را از آنان بگيرد) اميرالمؤمنين علي عليه السلام و ام ايمن را شاهد آورد ابوبكر نوشت كه فدك را به او برگردانند و كسي متعرض حضرت نگردد (اين يك دسيسه و نيرنگ بود) حضرت فاطمه عليهاالسلام از نزد ابوبكر بيرون آمد در حالي كه نامه ي رد فدك با او بود، عمر به او رسيد و گفت: اي دختر محمد اين چيست؟ فرمود: نامه اي است كه پسر ابوقحافه براي من نوشته! گفت: آن را به من بده! حضرت از دادن نامه امتناع ورزيد عمر نامه را به زور از آن حضرت گرفت و در آن نظر كرد سپس آب دهان بر آن ريخت و آن نوشته را پاك نمود و پس از آن نامه را پاره كرد و به حضرت گفت: فدك را پدرت با لشكركشي و جنگ به دست نياورده (چگونه مال اوست تا به تو بخشيده باشد، دقت نماييد اگر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فدك را با لشكركشي و جنگ به دست آورده بود مال همه ي مسلمانان بود اما چون بدون جنگ به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم



[ صفحه 57]



رسيده بود مال خالص وي بود و به امر خدا به دخترش بخشيد، ناداني يا نيرنگ بازي را بنگريد) سپس به حضرت گفت: اگر فدك مال توست پس طوق بندگي و بردگي به گردن همه ي ما بينداز.

مهدي عباسي به حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام گفت: اي اباالحسن! حدود فدك را براي من معين نما! حضرت فرمود: يك حد آن كوه احد و حد ديگرش عريش مصر و حد سوم «سيف البحر» و حد چهارم آن «دومة الجندل» است! مهدي گفت: همه اين سرزمين ها مال شماست؟ حضرت فرمود: آري همه ي اينها را رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم با جنگ به دست نياورده. مهدي گفت اين زياد است تا فكر كنم [2] .


پاورقي

[1] اسراء / 26.

[2] كافي، ج 1، ص 543، حديث 5.