بازگشت

مهدي عباسي موسي بن جعفر را به بغداد احضار كرد


مرحوم ثقة الاسلام كليني از ابوخالد زبالي نقل مي نمايد: در سفر اول كه ابوالحسن موسي عليه السلام به بغداد نزد مهدي عباسي آمد در بين راه در منزلگاه «زباله» منزل نمود. من با آن حضرت سخن مي گفتم، آن حضرت ديد كه من اندوهناكم فرمود: اي ابوخالد چرا مغمومي؟ عرض كردم: چرا ناراحت نباشم! مي بينم كه تو را نزد اين طاغي و ستمگر مي برند، نمي دانم درباره ي شما چه تصميم خواهد گرفت. فرمود: براي من خطري پيش نمي آيد در فلان ماه و فلان روز در فلان مكان مرا خواهي ديد كه برمي گردم. ابوخالد گويد: من پيوسته ماه و روز را مي شمردم تا روزي كه حضرت فرموده بود به آنجايي كه حضرت فرموده بود آمدم و به انتظار حضرت نشستم تا وقتي كه نزديك غروب آفتاب شد و شيطان مرا وسوسه مي كرد، ترسيدم كه در سخن آن حضرت دچار ترديد شوم كه



[ صفحه 58]



ناگهان ديدم سياهي كاروان از طرف عراق پيدا شد به استقبال آن رفتم ديدم موسي بن جعفر عليهماالسلام بر استري سوار جلوي كاروان است پس فرمود: اي اباخالد! عرض كردم: لبيك اي پسر رسول خدا! فرمود: شك منما و شيطان را از خودت دور كن تو در سخن من دچار شك و ترديد شدي. عرض كردم: حمد خدايي را كه تو را از دست آنان رهايي داد. فرمود: همانا براي من نزد آنها بازگشتي است كه از ايشان خلاصي پيدا نخواهم كرد [1] .


پاورقي

[1] همان، ص 477 و 478، ح 3.