بازگشت

چگونگي دستگيري و حركت به سوي عراق


مرحوم شيخ مفيد در ارشاد نوشته است: وقتي كه هارون وارد مدينه گرديد موسي بن جعفر عليهماالسلام با جماعتي از اشراف از او استقبال نمودند وقتي كه از پيشواز برگشتند امام موسي بن جعفر عليهماالسلام حسب برنامه اي كه



[ صفحه 77]



داشت به مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رفت. هارون در شب برخاست و كنار قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: اي رسول خدا! در ارتباط با كاري كه تصميم به انجام آن گرفته ام از تو معذرت مي خواهم، اراده كرده ام كه موسي بن جعفر عليهماالسلام را زنداني كنم به اين سبب كه مي خواهد ميان امتت تفرقه افكند و خون ايشان را بريزد. سپس دستور داد حضرت را از مسجد بيرون و نزد او آوردند پس آن حضرت را در كند و زنجير كشيد و دو محمل را طلبيد. حضرت را در يكي از آن دو بر روي استري قرار داد و آن محمل ديگر را بر استري ديگر نهاد و دستور داد هر دو محمل را پوشاندند كه كسي اندرون آن را نبيند آن گاه از منزل بيرون آوردند و با هر يك از آن محمل جمعيتي از سربازان به راه افتادند. يكي از كاروان ها راه بصره را در پيش گرفت و ديگري به سمت كوفه رفت و امام عليه السلام در محملي بود كه به طرف بصره بردند. اين كار را كرد تا مردم ندانند امام كاظم عليه السلام را به كجا مي برند و به ارتشياني كه همراه حضرت بودند دستور داد كه در بصره او را به والي بصره عيسي بن جعفر بن منصور تحويل دهند. وقتي كه به بصره رسيدند حضرت را به عيسي بن جعفر تحويل دادند [1] .

و مرحوم علامه مجلسي مانند همين را از كتاب غيبت شيخ طوسي نقل نموده است [2] .

و از كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» با ذكر سند از محمد بن سليمان نوفلي چنين نقل مي نمايد: امام موسي بن جعفر عليهماالسلام بالاي سر قبر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به نماز ايستاده بود هارون نماز حضرت را قطع و او را دستگير كرد و سپس او را حركت دادند در حالي كه حضرت گريه مي كرد



[ صفحه 78]



و مي فرمود: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم! از اين ستمي كه بر ما روا مي دارند به تو شكايت مي نمايم، مردم از همه ي جوانب رو آوردند و گريه و فرياد سر دادند. وقتي كه حضرت را از جلو روي هارون عبور دادند به حضرت ناسزا گفت و اهانت كرد. وقتي كه تاريكي شب همه جا را فراگرفت دستور داد دو محمل ترتيب دادند و پنهاني حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام را بر يكي از آن دو محمل سوار نمودند و حضرت را به حسان سروي سپرد و به او دستور داد كه حضرت را در يكي از محمل ها به بصره ببرد و به عيسي بن جعفر بن ابي جعفر كه والي بصره بود تحويل دهد، و محمل ديگر را آشكارا در روز روشن به طرف كوفه فرستاد تا مردم ندانند موسي بن جعفر عليهماالسلام را به كجا برده اند. حسان روز هفتم ذي حجه وارد بصره گرديد و حضرت را آشكار در روز به عيسي بن جعفر تحويل داد كه همه مردم باخبر شدند [3] .


پاورقي

[1] ارشاد، ص 300.

[2] بحارالانوار، ج 48، ص 232 و 233.

[3] همان، ص 221، ح 25.