بازگشت

موسي بن جعفر در زندان


مدت امامت حضرت همان گونه كه ذكر گرديد سي و پنج سال بوده در تمام اين مدت كاملا زير نظر و از دست ستمگران سخت در اذيت بود كه مي توان گفت در طول همه ي اين مدت زنداني بود.

ولي مدت زنداني بودن حضرت به طور رسمي درست معلوم نيست مدتي در زمان مهدي عباسي را حضرت در زندان به سر بردند كه پيش از اين ذكر شد، قسمت عمده ي زنداني بودن حضرت در دوران هارون لعنة الله عليه بوده. از بعضي روايات استفاده مي شود كه حضرت مدت چهار سال قطعا در زندان هارون بوده است:



[ صفحه 79]



مرحوم كليني با ذكر سند از شخصي به نام مسافر نقل مي نمايد: هنگامي كه اباابراهيم موسي بن جعفر عليهماالسلام از مدينه بيرون برده شد به امام رضا عليه السلام دستور داد كه هر شب تا وقتي كه امام كاظم عليه السلام در حيات است بر در منزل بخوابد. مسافر گويد: ما هر شب فراش امام رضا عليه السلام را در ميان راهروي خانه پهن مي كرديم حضرت بعد از عشاء تشريف مي آورد و آنجا مي خوابيد صبح كه مي شد به منزل خودشان تشريف مي برد تا مدت چهار سال وضع بدين گونه بود تا شبي از شب ها فراش حضرت را در جاي هميشگي گسترديم ولي حضرت آن شب تشريف نياورد، خانواده را وحشت و ترس فراگرفت و از تشريف نياوردن امام رضا عليه السلام ترسي بر آنها مستولي گرديد، صبح كه شد تشريف آورد و نزد ام احمد رفت و به او فرمود: آنچه را پدرم نزد تو امانت گذارده بياور. ام احمد فرياد زد و سيلي به صورت خود نواخت و گريبان چاك زد و گفت: به خدا سوگند سيدم موسي بن جعفر عليهماالسلام از دنيا رفت حضرت امام رضا عليه السلام به او فرمود: سخن نگو و جريان را آشكار منما تا خبر به والي مدينه برسد [1] .

از اين حديث شريف به روشني پيداست كه حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام چهار سال تمام در زندان بوده است ولي از كلام صاحب «جنات الخلود» بر مي آيد كه آن حضرت هشت يا نه سال در زندان بوده اند يك سال در زندان بصره نزد عيسي بن جعفر و هفت يا هشت سال در زندان بغداد نزد سندي بن شاهك [2] .

مرحوم محدث قمي نيز از حديثي ديگر كه ذكر گرديد استفاده نموده كه



[ صفحه 80]



مدت زنداني بودن حضرت در زمان هارون چهار سال بوده است [3] .

و مرحوم نجاشي در كتاب «فهرست» در حالات علي بن يقطين نوشته است كه وي در سال 182 در زمان موسي بن جعفر از دنيا رفت و حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام در آن وقت در زندان بود و چهار سال در زندان وي بود [4] .

رجال شناس معروف شيعه مرحوم كشي نزديك به همين مضمون را روايت نموده است [5] .

نگارنده: آنچه در كلمات اين بزرگان آمده است همه نظر به دوران هارون لعنة الله عليه دارند در صورتي كه حضرت در زمان مهدي عباسي لعنة الله عليه نيز مدتي در زندان به سر برده و همچنان در دوران هادي و نيز در سخنان آنان از حبس فضل بن ربيع سخني به ميان نيامده در صورتي كه مرحوم مجلسي از كتاب غيبت شيخ طوسي نقل نموده كه هارون در بغداد حضرت را نزد فضل بن ربيع زنداني كرد «فبقي عنده مدة طويلة» [6] مدتي طولاني نزد او ماند و همچنان از زندان فضل بن يحيي برمكي سخني به ميان نيامده است و مرحوم مجلسي از همان كتاب نقل نموده كه بعد از مدتي طولاني كه حضرت در زندان فضل بن ربيع بود هارون آن حضرت را به فضل بن يحيي سپرد و فضل حضرت را تحويل گرفت و هارون از وي خواست حضرت را به قتل برساند او نپذيرفت [7] و نيز از زندان عبدالله بن مالك خزاعي سخني به ميان نياورده اند در صورتي كه



[ صفحه 81]



طبق نقل مرحوم مجلسي حضرت مدتي نزد وي زنداني بوده است [8] .

بنابراين مدت زنداني بودن حضرت هفت يا هشت سال بوده كه صاحب جنات الخلود نوشته است مدتي در دوران مهدي عباسي در زندان به سر برده است كه مرحوم مجلسي از كتاب «كشف الغمه» نقل نموده است [9] .

اگر فرض نماييم كه حضرت حداقل يك سال در زندان مهدي عباسي بوده و يك سال در زندان هادي بوده دو سال به دست مي آيد.

و از نقل علامه مجلسي از شيخ طوسي به طور صريح استفاده مي شود كه يك سال در زندان عيسي بن جعفر در بصره به سر برده است [10] اين مي شود دو سال.

و در زندان فضل بن ربيع تعبيري اين است «فبقي عنده مدة طويلة» [11] .

اين تعبير در مورد يك سال و دو سال استعمال نمي شود حداقل پنج تا شش سال از آن استفاده مي گردد و در زندان فضل بن يحيي نيز به احتمال زياد مدت يك سال بوده است.

نتيجه مي گيريم كه در غير زندان سندي بن شاهك حدود نه سال و در زندان آن ملعون به تصريح صاحب جنات الخلود [12] حداقل هفت سال به سر برده است. در مجموع حدود چهارده يا پانزده سال از عمر حضرت در زندان هاي مختلف سپري شده است.


پاورقي

[1] كافي، ج 1، ص 381 و 382، ح 6.

[2] جنات الخلود، جدول چهاردهم، ص 31.

[3] سفينةالبحار، واژه ي «حبس».

[4] معجم رجال الحديث، ج 12، ص 227 و 228.

[5] همان.

[6] بحارالانوار، ج 48، ص 233.

[7] همان.

[8] بحارالانوار، ج 48، ص 245.

[9] بحارالانوار، ج 48، ص 148، ح 22.

[10] همان، ص 233.

[11] همان.

[12] جنات الخلود، جدول چهاردهم، ص 31.