بازگشت

روش حضرت در حادثه فخ


به تفصيل واقعه كاري ندارم آنچه در اينجا مهم است اين است كه حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام در اين حادثه مهم چه روشي را در پيش گرفت. براي حضرت موقعيتي دشوار بود، از يك سو جمعي از آل



[ صفحه 114]



ابي طالب به مبارزه با ستمگر زمان هادي عباسي برخاسته اند و از سويي ديگر حضرت سخت در تقيه است و طبق وظيفه اي كه دارد بايد جان خويش و شيعه را حفظ نمايد بنابراين بايستي راهي را در پيش گيرد كه از يك طرف به مبارزان با ستمگري مانند هادي عباسي ضربه وارد نشود و از سويي ديگر بهانه به دست هادي عباسي نيفتد كه حضرت و شيعيانش را نابود سازد، در اين موقعيتي كه هادي عباسي امام عليه السلام را محرك اين قيام مي دانست كه در گذشته به آن اشاره نمودم. روي اين جهت در تاريخ مي خوانيم كه حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام قيام حسين بن علي شهيد «فخ» را محكوم ننمود ولي در آن نيز شركت نجست تا بهانه به دست هادي بيفتد جرياناتي كه ذكر مي گردد شاهد مدعاست:

1- مرحوم كليني با ذكر سند از عبدالله بن مفضل مولي عبدالله بن جعفر بن ابي طالب عليهماالسلام روايت كرده: وقتي كه حسين بن علي شهيد «فخ» خروج نمود و بر مدينه مسلط گرديد موسي بن جعفر عليهماالسلام را به بيعت دعوت نمود حضرت نزد حسين بن علي آمد و فرمود: اي پسر عم! چيزي را به من تكليف مكن كه پسر عمويت محمد بن عبدالله [1] عمويت امام صادق عليه السلام را به آن تكليف نمود كه در نتيجه از من كاري سر زند كه نمي خواهم همان گونه كه امام صادق عليه السلام نمي خواست.

حسين بن علي به حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام عرض كرد: من كاري را به شما عرضه داشتم اگر آن را دوست داري مي پذيري و اگر آن را دوست نداري نمي پذيري و من آن را بر شما تحميل مي نمايم و الله المستعان. سپس با حضرت وداع كرد. وقت وداع حضرت به او فرمود:



[ صفحه 115]



اي پسر عمو! تو كشته خواهي شد پس در اين راه كوشش و نيكي نما، زيرا بني عباس فاسقند، اظهار ايمان مي كنند و شرك را پنهان مي سازند و انا لله و انا اليه راجعون مزد كار شما را از خدا درخواست مي نمايم. پس از آن حسين خروج نمود و همان گونه كه حضرت فرموده بود او و يارانش كشته شدند [2] .

2- مرحوم علامه مجلسي از كتاب «مقاتل الطالبيين» روايت كرده كه عنيزه قصباني گفته: بعد از نماز عشاء موسي بن جعفر عليهماالسلام را نزد حسين بن علي شهيد «فخ» ديدم كه روي حسين بن علي خم شده بود و به حسين فرمود: دوست دارم كه مرا از اينكه در قيام تو شركت نمي نمايم آزاد و در آسايش قرار دهي. حسين مدتي سر به زير انداخت و جوابي نمي داد سپس سر را بلند نمود و عرض كرد: تو در گشايش هستي [3] .

3- و نيز از همان كتاب نقل نموده: سرهاي كشته شدگان حادثه ي «فخ» را نزد هادي عباسي و عباس بن محمد آوردند در حالي كه جماعتي از اولاد امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نزد آن دو ستمگر بودند از كسي چيزي نپرسيدند جز از موسي بن جعفر عليهماالسلام كه به آن حضرت گفتند: آيا اين سر حسين بن علي است؟ حضرت فرمود: آري انا لله و انا اليه راجعون به خدا سوگند كه او مسلمان و شايسته كار و روزه دار و امر كننده ي به معروف و نهي كننده ي از منكر از دنيا رفت، در خاندانش مانند نداشت [4] .

حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام اين گونه با هادي عباسي رفتار مي نمود و آخر الامر آن ملعون را نفرين نمود و در اثر نفرين حضرت، در همان روزي كه دستور قتل اسيران واقعه «فخ» را صادر كرد به جهنم واصل شد [5] .



[ صفحه 116]



مرحله سخت روش و رفتار حضرت در دوران سلطنت هارون عليه اللعنة بود كه پانزده سال ادامه داشت [6] .

روش حضرت در طول اين مدت نيز مانند دوران گذشته ولي سخت تر بود اكنون به بررسي آن روزگار مي پردازيم.

با بررسي مآخذ و دقت در آن در مي يابيم كه در دوران هارون، حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام با آن ملعون چند نوع برخورد داشته با اينكه بيشتر آن مدت را در زندان به سر مي برده:


پاورقي

[1] همان، ص 165.

[2] كافي، ج 1، ص 366، ح 18.

[3] بحارالانوار، ج 48، ص 169.

[4] همان، ص 165.

[5] همان، ص 165 و 217 و 218.

[6] همان، ص 2.