يكي از روش هايي كه حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام در برابر هارون از آن استفاده مي نمود مبارزه پنهاني و مخفي بود هرچند آن حضرت به ظاهر با هارون به نبرد برنخاست ولي مخفيانه با هارون مبارزه مي نمود كه نمونه اي از آن ذكر مي گردد:

صفوان بن مهران جمال (ساربان) مي گويد: شرفياب خدمت امام موسي بن جعفر عليهماالسلام شدم، حضرت به من فرمود: اي صفوان! همه ي كارهايت خوب و زيباست جز يك چيز. عرض كردم: فدايت شوم! آن چيست؟ فرمود: كرايه دادن شترانت به اين مرد، يعني هارون.

صفوان عرض كرد: به خدا سوگند آنها را براي فساد و كارهاي ناروا و صيد و بازيچه به او كرايه نداده ام بلكه براي رفتن به مكه و سفر حج كرايه داده ام افزون بر اين كه خود عهده دار آن نيستم بلكه غلامانم را با او مي فرستم! حضرت فرمود: اي صفوان! آيا مي شود كه مزد تو نزد آنان بماند؟ گفتم: آري فدايت گردم! فرمود: آيا دوست داري زنده بمانند تا مزدت داده شود؟ گفتم: آري! فرمود: هر كه ماندن آنان را دوست بدارد از ايشان است و هر كه از آنان باشد وارد جهنم مي شود.

صفوان مي گويد: رفتم و همه شترانم را فروختم. خبر اين كار من به هارون رسيد مرا احضار كرد و به من گفت: اي صفوان! به من خبر رسيده كه شترانت را فروخته اي! گفتم: آري فروخته ام. گفت: چرا؟ گفتم: من پير و ناتوان شده ام و غلامانم خوب به كارها رسيدگي نمي كنند. گفت: هرگز، هرگز! من مي دانم كه چه شخصي به تو اين دستور را داده، موسي بن جعفر عليهماالسلام به تو دستور داده.



[ صفحه 121]



گفتم: من با موسي بن جعفر عليهماالسلام چه كار دارم؟! گفت: اين سخن ها را واگذار به خدا سوگند كه اگر حسن رفاقت با تو نبود تو را مي كشتم [1] .