بازگشت

اخلاق و رفتار


شيخ مفيد مي نويسد: در مدينه ي طيبه مردي بود از فرزندان خليفه ي دوم، آن مرد هميشه حضرت موسي بن جعفر را اذيت مي كرد، ناسزا مي گفت، هر وقت موسي بن جعفر را مي ديد به حضرت علي بن ابيطالب دشنام مي داد.

يكي از روزها بعضي از ياران آن حضرت گفتند: اجازه بده تا ما اين شخص فاسق و فاجر را بكشيم؟ آن بزرگوار آنان را از انجام اين عمل اكيدا ممنوع كرد و سراغ آن مرد را گرفت؟ گفتند: در يكي از نواحي مدينه به زراعت مشغول است.



[ صفحه 44]



حضرت موسي بن جعفر از مدينه سوار شد و به ديدن او رفت، موقعي رسيد كه آن شخص در مزرعه ي خود بود، موسي بن جعفر در همان حالي كه بر حمار خود سوار بود داخل آن مزرعه شد. آن مرد عمري فرياد زد: زراعت ما را پايمال نكني! از آنجا نيايي!

موسي بن جعفر عليه السلام به همان حال كه مي رفت رفت تا به او رسيد؛ نزد او نشست، با او به خنده روئي مشغول سخن شد، از او پرسيد كه چقدر خرج اين زراعت كرده اي؟

گفت: صد اشرفي.

فرمود: اميدواري كه چقدر از آن بهره برداري كني؟

گفت: من علم غيب ندارم!

فرمود: من مي گويم: تا چه اندازه اي اميدواري كه به تو عايد شود؟

گفت: اميدواري من اين است كه دويست اشرفي به من عايد شود.

حضرت موسي بن جعفر كيسه پولي بيرون آورد كه حاوي سيصد اشرفي بود، آن زر را به او داد و فرمود: اين پول را بگير و زراعت هم به جاي خود باقي خواهد بود، آنچه را كه اميدواري خدا از اين مزرعه به تو عطا خواهد كرد.

آن مرد عمري برخواست و سر آن حضرت را بوسيد، از آن بزرگوار تقاضا كرد تا از تقصير او بگذرد و او را عفو فرمايد؟ موسي بن جعفر عليه السلام لبخندي زد و برگشت. بعد از اين جريان آن مرد عمري را ديدند كه در مسجد نشسته، همين كه نظرش به حضرت موسي بن جعفر افتاد گفت:



[ صفحه 45]



الله اعلم حيث يجعل رسالته [1] .

وقتي اصحاب او اين موضوع را ديدند گفتند: جريان چيست؟ تو بودي كه قبل از اين سخنان ديگري مي گفتي؟ گفت: سخنان قبلي مرا كه شنيديد، اكنون سخنان فعلي مرا هم بشنويد! آنگاه شروع كرد در حق موسي بن جعفر دعا كردن، اصحابش با او مخاصمه كردند، او نيز با آنان مشغول مخاصمه شد.

حضرت موسي بن جعفر به ياران خود فرمود: آن منظوري كه شما داشتيد بهتر بود يا اين عملي كه من انجام دادم؟ من با اين مبلغ پول كار او را اصلاح كردم و به وسيله ي آن پول شر او را دفع نمودم؟


پاورقي

[1] سوره ي انعام، آيه ي (124) يعني خدا داناتر است كه مقام رسالت و نبوت خود را كجا قرار دهد - مؤلف.